پدر و پسری برای یافتن سگ گمشده مورد علاقهشان به اجبار همراه با هم راهی سفری در مسیر آپالاچی میشوند. اما این سفر به زودی رابطه خراب میان این پدر و پسر را ترمیم کرده و…
جیمز و هیلی دو جوان عاشق هستند که برای کریسمس قصد سورپرایز یکدیگر را دارند و هر دو بدون اطلاع به دیگری برای غافلگیری با قطار به سوی دیگری میروند امان از آنکه...
پس از اینکه اختلاف بر سر یک بلیت بخت آزمایی برنده به یک گروگان گیری مرگبار تبدیل می شود، شاهدان باید دقیقا تصمیم بگیرند که برای کاهش 156 میلیون دلاری تا کجا پیش خواهند رفت و چقدر خون حاضرند بریزند.
مردی به نام کریس کارور تصمیم دارد برنده مسابقه سالانهی بهترین خانه تزئین شده برای کریسمس محله خود شود. او با یک اِلف معاملهای انجام میدهد تا از از جادوی او برای تزئین خانهاش بهرهمند شود اما...
مادلین وردیه، بازیگر بی پولی متهم به قتل یک تهیه کننده معروف است. او با کمک بهترین دوستش بی گناهی اش را ثابت و برای دفاع از خود تبرئه می شود. سپس یک زندگی با شکوه و موفقیت آغاز می شود، تا زمانی که حقیقت آشکار شود و …
یک ستوان پلیس به نام فرانکو آمور در شب قبل از بازنشستگی برای بررسی صحنه جنایتی که بهترین دوست و شریک قدیمی او دینو در جریان سرقت الماس کشته شده است، فراخوانده می شود.
زنی جوان به نام براین آدامز از جامعه فاصله میگیرد تا آرامش را در خانهای که در آن بزرگ شده است، پیدا کند. اما براین به زودی با انبوهی از موجودات فرازمینی روبرو میشود که آیندهاش را تهدید کرده و در عین حال او را مجبور میکنند تا با گذشتهاش روبرو شود
هری پاتر در سال چهارم مدرسه هاگوارتز است که بارتی کراواچِ پسر نام او را در جام آتش میاندازد و در نتیجه در مسابقات سه جادوگر شرکت میکند و در آن هم تا بردن در مرحله آخر موفق میشود ولی به گورستانی منتقل شده و موجب بازگشت “لرد ولدمورت” میشود…
بعد از اینکه عمه مارج وارد خانهٔ خالهٔ هری پاتر میشود با هری درگیری پیدا میکند و هری ناخواسته باعث اتفاق ناخوشآیندی میشود: عمه مارج باد شده و مانند بادکنکی به هوا میرود. هری از خانه فرار میکند و منتظر اظهارنامه وزارت جادو میشود زیرا انجام جادو برای افراد زیر هفده سال ممنوع است و هری فقط 13 سال سن دارد. اما او میفهمد که سیریوس بلک کسی بوده که پدر و مادرش به ولدمورت فروخته و اکنون از زندان آزکابان فرار کرده و اکنون به دنبال اوست. به همین دلیل هاگوارتز برای او حکم اخراج نمیفرسد تا هری در هاگوارتز در امان باشد. هری در سالی سخت قرار گرفته و باید مواظب باشد که مورد حمله سیریوس بلک قرار نگیرد. اما سیریوس با نقشهای هری را به طرف او میکشاند و به او میگوید که بیگناه است و کسی که پدر و مادرش را به ولدمورت فروخته پیتر پتیگروست که انگشتش را برید (تا همه فکر کنند او مرده) بعد تبدیل شد به یک موش که از قضا موش خانگی رون است.
هری پاتر دومین سال تحصیلی اش را در مدرسه جادوگری هاگوارتز شروع می کند اما یک موجود اسرار آمیز در مدرسه در کمین اوست. صداهای شیطانی از دیوارها بگوش می رسند و حوادث وحشتناکی در هاگوارتز اتفاق می افتد. وقتی هری و رون و هرمیون وارد مدرسه میشوند صداهای ترسناکی از دیوار به گوش هری میرسد و گربهٔ سرایدار توسط طلسم خطرناکی بیهوش میشود و با خون نوشتههایی بر دیوار هک میشود مبنی بر آن که تالار اسرار گشوده شده و هیولاهای آن دارند بیرون میآیند. بعد به چند نفر حمله میشود و …