
زنی که درگیر روزمرگی خانهنشینی و پرورش کودکی نوپا در حومه شهر شده است، بهتدریج قدرت وحشیانهای را که در عمق مادری نهفته است در وجود خود کشف میکند. او هرچه بیشتر با نشانههای عجیب و غیرقابلانکاری مواجه میشود که حاکی از آن است که ممکن است در حال تبدیل شدن به یک سگ باشد.
یک سال پس از آنکه نور ابرماه ژنی خفته را فعال کرد و انسانها را به گرگینههای خونخوار تبدیل نمود، فاجعهای که نزدیک به یک میلیارد کشته برجای گذاشت دوباره سر برمیآورد. با طلوع مجدد ابرماه، دو دانشمند تلاش میکنند تا این جهش را متوقف کنند اما شکست میخورند و افرادی که در معرض نور ماه قرار میگیرند بار دیگر به گرگینههای وحشی تبدیل میشوند. خیابانها در هرجومرج فرو میروند و دانشمندان در تلاشی بیوقفه سعی میکنند خود را به خانه یکی از اعضای خانوادهشان برسانند، خانهای که اکنون در محاصره این موجودات وحشی قرار دارد.
خانواده کلات پس از ناپدید شدن دخترشان، از بیکفایتی پلیس ناامید میشوند و تصمیم میگیرند خودشان دست به کار شوند. آنها برنامهای جسورانه برای جاسوسی در محله طراحی میکنند. در مسیر تلاش برای کشف حقیقت، با پردهبرداری از رازهای تاریک و اسرار شگفتانگیز همسایگان، داستان پیچیده و مهیجی رقم میخورد.
در میامی سال 1991، دکستر مورگان از دانشجو به یک قاتل زنجیرهای انتقامی تبدیل میشود. وقتی تمایلات خونین او دیگر قابل نادیده گرفتن نیست، دکستر باید یاد بگیرد که تاریکی درون خود را بهدرستی هدایت کند. با راهنمایی پدرش، هری، او یک کد رفتاری را برای خود انتخاب میکند.
هلن که درگیر یک رابطه پرشور با مردی میشود که هیچ اطلاعی از هویت پنهانی او ندارد. هنگامی که معشوقش قربانی دنیای زیرزمینی خطرناک لندن میشود، هلن تحت فشار قرار میگیرد و کارفرمایش سام را برای محافظت از او فرا میخواند.
وقتی شمال غربی اقیانوس آرام با موجی از بمبگذاریهای مرگبار و سرقتهای بانکی روبهرو میشود، یک مأمور کهنهکار افبیآی باید با تروریستی کاریزماتیک مقابله کند که نقشهای برای سرنگونی دولت آمریکا در سر دارد
داستان مردی به نام دیوید را روایت میکند که با بحرانهای زندگی مواجه است و برای خرید یک مبل به همراه مادر بیمار و سه خواهرش به فروشگاهی میرود. این فروشگاه که در آن مادر دیوید تصمیم میگیرد از جایش تکان نخورد، تبدیل به صحنهای برای شکستن دیوارهای خفقانی روابط خانوادگی میشود. مبل به یک نماد از پناهگاه و فرار از واقعیت تبدیل میشود، جایی که مادر دیوید، با نشستن بر آن، از رویارویی با دنیای بیرون خودداری میکند و همین باعث ایجاد بحرانهای جدیدی در خانواده میشود.
یک مادر ناامید، که از کودکی تحت تعقیب روحی شیطانی بوده، تنها راه نجات دختر بیمارش را در این میبیند که خودش را به تسخیر همان نیروی پلید درآورد.
قسمت ششم منتشر شد.
روث کلارک، زنی میانسال و سختکوش که به عنوان یکی از بهترین تولیدکنندگان شربت افرا در کانادا شناخته میشود، دیگر تحمل مقید بودن به قوانین بروکراتیک و ادب اجتماعی کشورش را ندارد. با کمک رمی بوشار، یک شخصیت ساده و کوچکاندام محلی، مسیر تازهای در پیش میگیرد.
یک افسر امنیت فرودگاه تلاش میکند تا از یک مسافر مرموز پیشی بگیرد که او را مجبور میکند یک شیء خطرناک را به طور غیرقانونی به پرواز شب کریسمس منتقل کند.