
دکتر و همراهش در زمان و مکان سفر می کنند و با دوستان و دشمنان باورنکردنی روبرو می شوند.
تاد به طور تصادفی یک طلسم باستانی را رها می کند و زندگی دوستانش مومی، جف و بلزونی را به خطر می اندازد. در حالی که همه علیه او هستند و تنها با کمک سارا، او برای پایان دادن به نفرین مومیایی وارد ماجراجویی می شود.
تیفانی "رکس" سیمپسون همیشه آرزوی رفتن به فضا را داشته و برنامه "پزشکی" او او را در برنامه آموزشی فوق رقابتی فضانوردان ناسا قرار می دهد. آیا این دختر فلوریدا در بالای سر خود می تواند به هوش، هوش و اراده سریع خود برای گذراندن دوره آموزشی و ورود به کیهان قبل از اینکه پوشش خود را باز کند تکیه کند؟
در جهانی که به تصرف بیگانگان فضایی درآمده و موسیقی به طور کامل ممنوع شده، گروهی از موزیسین های مبارز تلاش می کنند با استفاده از موسیقی در برابر این مهاجمان مقاومت کنند و...
پس از اینکه کارتر، رئیس پلیس بقایای یازده زن را کشف کرد، مامور ویژه FBI، پتروویک، استخدام میشود تا قاتل زنجیرهای را که مسئول قتلهای بدنام "بونیارد" است، معرفی کند. در حالی که نیروی پلیس، آژانس مواد مخدر و افبیآی شاخ در میآورند، شبکهای از فتنهها همه را به مظنون تبدیل میکند.
لوئیز، یک بروکلینی بی هدف، 28 ساله، به تازگی مجرد، به نوعی یک نوازنده، افسرده بدون اعتراف به آن، در حالت مستی در حالی که یک کار احمقانه انجام می دهد به زمین می افتد و لگنش می شکند. این باعث می شود او در یک بخش فیزیوتراپی پر از افراد دو برابر سن او باشد. او در آنجا با آنتونینا آشنا می شود - یک زن مسن لهستانی بداخلاق که انگلیسی بلد نیست. لوئیز برای مراقبت از او شغلی پیدا می کند. هیچ یک از زنان این ترتیب را دوست ندارند، اما زمان آن رسیده که با حقیقت در مورد پیری روبرو شوید. همه ما باید زمانی بزرگ شویم.
هارت برای تثبیت جایگاه خود به عنوان بهترین بازیگر فیلمهای اکشن، برنامهای برای ساخت یک فیلم اکشن خلاقانه با صحنههای بداهه و غیرمنتظره دارد. اما یک نقطهی ضعف، او را طعمه نقشهای انتقامجویانه ا ...
یک ماشین عجیب و غریب در یک فروشگاه در یک شهر کوچک پیدا می شود، این ماشین می تواند آینده انسان ها را پیش بینی کند و...
جرمی کلارکسون را در حالی که آخرین ماجراجویی خود، کشاورزی را آغاز می کند، دنبال کنید. مردی که در موارد متعدد ادعا میکند به کار یدی حساسیت دارد، سختترین کار دستی را انجام میدهد. چه چیزی ممکن است اشتباه باشد؟
تلما آرزو دارد یک تک شاخ پر زرق و برق باشد. سپس در لحظه ای نادر صورتی و پر زرق و برق از سرنوشت، آرزوی تلما محقق می شود. او به سرعت به یک ستاره بین المللی می رسد، اما با هزینه ای غیرمنتظره. پس از مدتی، تلما متوجه می شود که او مانند خود معمولی و بدون درخشش خود شادتر بوده است. بنابراین او شاخ خود را پایین می آورد، برق هایش را پاک می کند و به خانه برمی گردد، جایی که بهترین دوستش با در آغوش گرفتن منتظر اوست.