Lucy
لوسی یک نام زنانه انگلیسی است که از نام مردانه لاتین Lucius به معنای نور گرفته شده است. املای جایگزین عبارتند از: لوسی، لوس، لوسی، لوسیا و لوزیا.
لوسی یک نام زنانه انگلیسی است که از نام مردانه لاتین Lucius به معنای نور گرفته شده است. املای جایگزین عبارتند از: لوسی، لوس، لوسی، لوسیا و لوزیا.
در غیرمنتظرهترین مکانها، چهار خواهر و برادر در یک تغییر غیرقابل پیشبینی از شرایط، پناهگاهی پرمحبت پیدا میکنند. این کمدی-درام دلنشین از رویدادهای واقعی الهام گرفته و به طور ماهرانه داستانی جذاب میسازد که همه را متحد میکند.
پسر و نامادریاش پس از آنکه موجودی ترسناک که شبیه به پدر تازه فوتشدهی پسر است به سراغشان میآید، از بابت امنیت خود احساس نگرانی میکنند.
دلیا بالمر، یک پرستار قراردادی، با سوئینی آشنا شد، کسی که اعتراف کرد دوست دختر سابقش را به قتل رسانده است. سوئینی به او حمله کرد و سپس از دستگیری گریخت. دلیا پس از بازسازی زندگی خود، هفت سال بعد با سوئینی روبرو شد، زمانی که او به دلیل قتلی دیگر دستگیر شده بود.
یک سرآشپز نوظهور و زنی که بهتازگی طلاق گرفته است، با یک برخورد اتفاقی مسیر زندگیشان برای همیشه تغییر میکند. این آغاز یک داستان عاشقانه عمیق و تأثیرگذار است که دههها را در بر میگیرد.
یک هنرمند جوان در جنگلی وسیع و بی آلایش در غرب ایرلند گیر می کند، جایی که پس از یافتن سرپناه، در کنار سه غریبه گیر می افتد که هر شب توسط موجودات مرموز تحت تعقیب قرار می گیرند.
لینکلن و لودز از استقبال از گرن گران جدیدشان، میرتل، در خانواده با جشن عروسی گرمسیری خوشحال هستند. اما جشن ها با ظاهر شدن یک دشمن قدیمی از گذشته مامور مخفی در جزیره کوتاه می شود.
هنگامی که گروهی از دوستان بیپروا قانون مقدس خواندن تاروت را نقض میکنند، ناخواسته یک شیطان غیر قابل توصیف را که در کارتهای نفرین شده به دام افتاده است، ازاد میکنند. انها یک به ...
در سال 1926 میلادی، زنی به نام بلا آینزورث، به کشور ایتالیا نقل مکان می کند و در شهر پورتوفینو، هتلی را برای اسکان مسافران ثروتمند انگلیسی تاسیس می نماید. در ادامه، بلا با چالش هایی مواجه می شود که...
وقتی پنج زن در یک پیادهروی شرکتی شرکت میکنند و تنها چهار نفر از آن طرف بیرون میآیند، ماموران فدرال آرون فالک و کارمن کوپر به اعماق رشتهکوههای ویکتوریا میروند تا به امید یافتن آلیس راسل، خبرچین افشاگرشان، تحقیق کنند. زنده.
میسون، مغز متفکر جنایتکار، در شرف اجرای یک عمر است که معشوق و عضو اصلی خدمه او، دکر، تیم را به زیر می کشد و فاش می کند که او یک مامور مخفی اینترپل است. میسون که دلشکسته است فرار می کند و از زندگی جنایی بازنشسته می شود تا اینکه برادر کوچکترش شاون از لیگ خود خارج می شود و به تنهایی یک سرقت بزرگ از بانک را انجام می دهد. میسون چاره ای ندارد جز اینکه به کمک بیاید، در حالی که اینترپل دکر را به این امید می آورد که او را عصبی کند. قبل از اینکه تیم های SWAT به بانک هجوم ببرند، میسون باید از تمام ابزار موجود در زرادخانه خود استفاده کند تا نه تنها با جایزه، بلکه از عشق زندگی خود نیز فرار کند.