
در حالی که تحت پوشش بردن خانوادهاش به تعطیلات زمستانی آخر هفته است، تلاش لوید برای پیشرفت در ماموریت فعلیاش، عملیات استریک، زمانی که آنیا به اشتباه درگیر میشود و حوادثی را که صلح جهانی را تهدید میکنند، دشوار میشود.
در دوران سلسله مینگ یک مامور مخفی گارد امپراتوری به کشورش خیانت کرده و توسط هم رزمان خود تحت تعقیب قرار می گیرد
اکنون به طور کامل به عنوان تهدید نهایی برای موجودیت آشکار شده است، ضد مانیتور حمله ای بی امان به زمین های بازمانده ای انجام می دهد که برای بقا در یک جهان جیبی تلاش می کنند. این دنیاها و همه ساکنانشان یکی یکی تبخیر می شوند! در سیارههایی که باقی میمانند، حتی خود زمان نیز از هم میپاشد و قهرمانان گذشته به لیگ عدالت و متحدانشان در برابر مظهر شر میپیوندند. اما در حالی که آخرین ایستادگی خود را انجام می دهند، آیا فداکاری ابرقهرمانان برای نجات همه ما کافی خواهد بود؟
مرد جوانی به نام آرن در یک جامعه مخفی سیاهپوستان جادویی استخدام می شود که زندگی خود را وقف یک هدف بسیار مهم می کنند: آسان کردن زندگی سفیدپوستان.
مینگ وانگ یک اعجوبه چینی فقیر است که از چین کمونیستی فرار می کند تا به یک جراح چشم پیشگام در آمریکا تبدیل شود. هنگامی که وانگ وظیفه بازگرداندن بینایی یک یتیم در هند را دارد که توسط نامادری خود نابینا شده بود، باید با آسیب زندگی در قیام خشونت آمیز در جوانی خود، یعنی انقلاب فرهنگی، مقابله کند.
قهرمان سابق موتور کراس و کهنه سرباز ارتش، که اکنون از برادر کوچکترش مراقبت می کند. برک، او موافقت می کند که یک بسته غیرقانونی مرموز را در دریای شمال در آب باز کند. صلیب دوگانه حاصل و ناپدید شدن برادرش، او و دوچرخه قدیمی اش را در یک اودیسه شبانه خشن در کمربند زنگ شمال انگلستان قرار می دهد.
به رهبری دونا و کشیش W.C. مارتین، 22 خانواده از یک کلیسای سیاه پوست روستایی در شهر کوچک پوسوم تروت تگزاس در شرق تگزاس، 77 نفر از سختترین بچهها را در سیستم پرورشی قبول میکنند و حرکتی را در این فرآیند آغاز میکنند.
داستان قهرمانانه کاپیتان ویتولد پیلکی، سرباز جنگ جهانی دوم که جنایات مرتکب شده در آشویتس را افشا کرد، در این فیلم زندگینامه ای گسترده زنده می شود.
یک زن جوان آمریکایی به امید اینکه بتواند در کلیسا کار کند، به شهر واتیکان سفر می کند و در یک یتیم خانه مشغول به کار می شود. او به زودی با دختربچه ای عجیب و مرموز روبرو می شود و...
میسون، مغز متفکر جنایتکار، در شرف اجرای یک عمر است که معشوق و عضو اصلی خدمه او، دکر، تیم را به زیر می کشد و فاش می کند که او یک مامور مخفی اینترپل است. میسون که دلشکسته است فرار می کند و از زندگی جنایی بازنشسته می شود تا اینکه برادر کوچکترش شاون از لیگ خود خارج می شود و به تنهایی یک سرقت بزرگ از بانک را انجام می دهد. میسون چاره ای ندارد جز اینکه به کمک بیاید، در حالی که اینترپل دکر را به این امید می آورد که او را عصبی کند. قبل از اینکه تیم های SWAT به بانک هجوم ببرند، میسون باید از تمام ابزار موجود در زرادخانه خود استفاده کند تا نه تنها با جایزه، بلکه از عشق زندگی خود نیز فرار کند.