در فیلم بازی قاتل آدمکش کهنه کاری که به بیماری کشنده ای مبتلا شده، برای آنکه درد نکشد به گروهی از آدمکشان ماموریت می دهد او را به قتل برسانند. اما کمی بعد می فهمد تشخیص پزشک اشتباه بوده و حالا باید جلوی لشکری از همکارانش بایستد که قصد کشتنش را دارند.
دن چیس چند دهه است که از سازمان سیا بیرون آمده و در خفا زندگی میکند تا اینکه قاتلی از راه میرسد و چیس را دوباره مجبور بهانجام کارهایی میکند که دوست ندارد؛ این پیرمردِ کارکشته میفهمد که آینده و گذشتهٔ او بهم گره خورده است و چارهای جز بازگشت، پیش پای خود نمیبیند.
در تاریکی شب، ربکا در محوطهای فرسوده از خواب بیدار میشود و متهم به یک ضربه و فرار میشود. اما یک درگیری مرگبار نقشه ای شوم را آشکار می کند. او که جایی برای برگشتن ندارد، باید حقیقت را قبل از اینکه او را نابود کند، کشف کند. اما ربکا اسرار تاریک تر از آنچه آنها می دانند در خود دارد.
در حالی که تحت پوشش بردن خانوادهاش به تعطیلات زمستانی آخر هفته است، تلاش لوید برای پیشرفت در ماموریت فعلیاش، عملیات استریک، زمانی که آنیا به اشتباه درگیر میشود و حوادثی را که صلح جهانی را تهدید میکنند، دشوار میشود.
در دوران سلسله مینگ یک مامور مخفی گارد امپراتوری به کشورش خیانت کرده و توسط هم رزمان خود تحت تعقیب قرار می گیرد
اکنون به طور کامل به عنوان تهدید نهایی برای موجودیت آشکار شده است، ضد مانیتور حمله ای بی امان به زمین های بازمانده ای انجام می دهد که برای بقا در یک جهان جیبی تلاش می کنند. این دنیاها و همه ساکنانشان یکی یکی تبخیر می شوند! در سیارههایی که باقی میمانند، حتی خود زمان نیز از هم میپاشد و قهرمانان گذشته به لیگ عدالت و متحدانشان در برابر مظهر شر میپیوندند. اما در حالی که آخرین ایستادگی خود را انجام می دهند، آیا فداکاری ابرقهرمانان برای نجات همه ما کافی خواهد بود؟
مرد جوانی به نام آرن در یک جامعه مخفی سیاهپوستان جادویی استخدام می شود که زندگی خود را وقف یک هدف بسیار مهم می کنند: آسان کردن زندگی سفیدپوستان.
مینگ وانگ یک اعجوبه چینی فقیر است که از چین کمونیستی فرار می کند تا به یک جراح چشم پیشگام در آمریکا تبدیل شود. هنگامی که وانگ وظیفه بازگرداندن بینایی یک یتیم در هند را دارد که توسط نامادری خود نابینا شده بود، باید با آسیب زندگی در قیام خشونت آمیز در جوانی خود، یعنی انقلاب فرهنگی، مقابله کند.
قهرمان سابق موتور کراس و کهنه سرباز ارتش، که اکنون از برادر کوچکترش مراقبت می کند. برک، او موافقت می کند که یک بسته غیرقانونی مرموز را در دریای شمال در آب باز کند. صلیب دوگانه حاصل و ناپدید شدن برادرش، او و دوچرخه قدیمی اش را در یک اودیسه شبانه خشن در کمربند زنگ شمال انگلستان قرار می دهد.
به رهبری دونا و کشیش W.C. مارتین، 22 خانواده از یک کلیسای سیاه پوست روستایی در شهر کوچک پوسوم تروت تگزاس در شرق تگزاس، 77 نفر از سختترین بچهها را در سیستم پرورشی قبول میکنند و حرکتی را در این فرآیند آغاز میکنند.