لوسیا، یک دختر کوچک فعال، دندان خود را از دست می دهد. سانتیاگو، پدرش، یک رئیس بیکار است و مادرش، پیلار، یک معمار موفق اما پرکار است، لوسیا را با گفتن اینکه پری دندان مودار (موشی به نام پرز) به اتاق خوابش میآید، اطمینان میدهد. دندان او را جمع کن و مقداری پول به جایش بگذار.
در فیلم جان من قبول کن، پیرمرد ثروتمند با تنها نوه بی بند و بارش شرط می کند که اگر هر چه سریعتر دختر مورد علاقه اش را نیافته و ازدواج نکند، تمام ثروتش را به یک خیریه می بخشد. نوه او نیز نقشه ای می کشد که...
«مجرد»، فیلمی در ژانر کمدی-عاشقانه و درام، به کارگردانی «دیوید داوان» و محصول سال 2000 سینمای هند است. این فیلم با حضور در جشنواره های متعدد، موفق شد نامزد دریافت دو جایزه بین المللی شود. بازیگرانی چون «گوویندا» و «اورمیلا ماتوندکار» در این فیلم به هنرنمایی پرداخته اند. داستان این فیلم از آنجایی آغاز می گردد که «راجو» در نیوزیلند به دختری علاقمند می شود. همه چیز بین آن ها خوب پیش می رود تا اینکه راجو مجبور می شود به هند سفر کند...
در فیلم آسفالت سوزان با دوبله فارسی در سفر جاده ای مضحک و آشفته، روی با دشمنان سرسخت و دخترهای جذاب برخورد می کند، اما به زودی پلیس او را تعقیب می کند.
در آینده ای روایت می شود که در آن سیاره مریخ به استعمار انسان ها و بهترین اختراعات بشریت درآمده است. دو دانشجو مخفیانه سوار بر سفینه ای فضایی به مقصد مریخ می شوند تا به دیدار دوستان خود بروند.
مایکل یک روح است. . . زندگی در سایه با خانواده جدیدش، سالها دور از زندگی سابق خود به عنوان یک قاتل عشایری. وقتی کارفرمایان قدیمی اش برای دفن آخرین بازمانده خود باز می گردند، آرامش و ناشناس بودن او از بین می رود. با افشای حقیقت خود، مایکل باید از همسر و پسر متولد نشده خود با شکار کسانی که مسئول شروع مرگبار او هستند محافظت کند.
جان ماتریکس، رئیس سابق یک گروه عملیات مخفی ارتش امریکا، بازنشسته شده و میخواهد زندگی آرامی را دور از شهر بگذراند. اما «ژنرال کربی»، رئیس سابقش، به او خبر میدهد که کسی در حال کشتن اعضای گروه او است، و بعدتر دخترش، «جنی» نیز ربوده میشود...
پدر جوانی به اسم «آنتی» که پسر بچه بازیگوش و باهوشی دارد، تصمیم می گیرد سرپرستی یک دختر بچه را نیز قبول کند اما ورود این دختر بچه به زندگی آن ها, با ماجراهای خنده دار بسیاری همراه می شود.
وقتی خواهرش کشته می شود و زندگی دوگانه او به عنوان یک مجری وب کم فاش می شود، گریس هشدارهای یک کارآگاه خونسرد را نادیده می گیرد و درگیر ماجرا می شود.
آنتونیو سالیری معتقد است که موسیقی موتزارت آوایی الهی است. آو آرزو می کرد همچون موتزارت یک موسیقیدان حرفه ای بود تا می توانست با نوشتن آهنگ خدا را پرستش کند. اما او نمی تواند درک کند که چرا خدا به چنین موجود مبتذلی این استعداد را عطا کرده تا نماینده ی او باشد. حسادت سالیری به دشمنی با خدایی می انجامد که بزرگی اش را با دادن چنان استعدادی به موتزارت به اثبات رسانده بود. سالیری خود را برای گرفتن انتقام آماده می کند