همزمان با نزدیک شدن به اجرای ممنوعیت جهانی یک اپلیکیشن چینی محبوب، یک کارشناس مهاجر سایبری که به اشتباه متهم شده است، برای پاک کردن نام خود و افشای توطئهای که دموکراسی جهانی را به خطر انداخته، تلاش میکند.
وقتی که مورت میفهمد کمتر از یک سال از عمرش باقی مانده، نامزدش نیکول او را ترک میکند و او مجبور میشود با سرنوشت تلخ خود کنار بیاید. مورت به یک سرویس دوستیابی میپیوندد که افراد را بر اساس تاریخ مرگشان به هم معرفی میکند. او در این میان با کیت آشنا میشود، اما سایه یک دلال دیوانه که او را تعقیب میکند، همیشه بر سر او سنگینی میکند.
راکش، مکانیکی جوان و خوشقلب، باید در برابر رانکیرِدی، یک زمینخوار بیرحم، بایستد تا گاراژ محبوب و اجدادیاش را نجات دهد. اما این مبارزه نه تنها به جنگی برای عدالت تبدیل میشود، بلکه پرده از حقیقتهایی غیرمنتظره برمیدارد.
در عصر حجر قدیم، یک گروه متفاوت از انسان های اولیه در جستجوی سرزمینی جدید گرد هم می آیند. اما وقتی به یک موجود بدخواه و عرفانی مشکوک می شوند که آنها را شکار می کند، طایفه مجبور می شوند با خطری روبرو شوند که هرگز تصور نمی کردند.
در حالی که جهان در آستانه نابودی قرار دارد، دیتریش بونهوفر به توطئهای مرگبار برای ترور هیتلر میپیوندد، و ایمان و سرنوشت خود را به خطر میاندازد تا جان میلیونها یهودی را از نسلکشی نجات دهد.
خوان پرسیادو، پس از مرگ مادرش به دهکده متروکه و وهمآلود کومالا سفر میکند تا پدرش، پدرو پارامو را پیدا کند. در این دهکده، او با ارواح و خاطرات افرادی مواجه میشود که در گذشته تحت تسلط پدرو پارامو، ارباب ظالم و عاشقپیشه، زندگی کردهاند...
خانواده کلات پس از ناپدید شدن دخترشان، از بیکفایتی پلیس ناامید میشوند و تصمیم میگیرند خودشان دست به کار شوند. آنها برنامهای جسورانه برای جاسوسی در محله طراحی میکنند. در مسیر تلاش برای کشف حقیقت، با پردهبرداری از رازهای تاریک و اسرار شگفتانگیز همسایگان، داستان پیچیده و مهیجی رقم میخورد.
داستان مردی به نام دیوید را روایت میکند که با بحرانهای زندگی مواجه است و برای خرید یک مبل به همراه مادر بیمار و سه خواهرش به فروشگاهی میرود. این فروشگاه که در آن مادر دیوید تصمیم میگیرد از جایش تکان نخورد، تبدیل به صحنهای برای شکستن دیوارهای خفقانی روابط خانوادگی میشود. مبل به یک نماد از پناهگاه و فرار از واقعیت تبدیل میشود، جایی که مادر دیوید، با نشستن بر آن، از رویارویی با دنیای بیرون خودداری میکند و همین باعث ایجاد بحرانهای جدیدی در خانواده میشود.
در طول جنگ جهانی دوم، گردانی متفاوت پا به میدان گذاشت. تنها گردان تماماً زنانه و سیاهپوست ارتش آمریکا با مأموریتی روبهرو شد که همه آن را غیرممکن میدانستند: سه سال نامههای نرسیده به سربازان، 17 میلیون قطعه امید، عشق و انتظار، باید در شش ماه مرتب شوند. این زنان، با شجاعت و ارادهای بینظیر، ثابت کردند که هیچ غیرممکنی در برابر اراده انسانی دوام نمیآورد.
در شب کریسمس، خانوادهای گرد هم میآیند تا شاید آخرین تعطیلات خود را در خانهی اجدادیشان جشن بگیرند. با گذر شب و بروز تنشهای میاننسلی، یکی از نوجوانان بهطور مخفیانه همراه دوستانش بیرون میرود تا حومهی زمستانی شهر را برای خود کشف کند.