مرد جوانی در هنرهای رزمی تمرین می کند تا از صاحب زمین فاسدی که خانواده اش را به قتل رسانده انتقام بگیرد.
وقتی گروهی از دوستان در خانهای که با یک قتل عام وحشیانه مشخص شده بازی میکنند، روح شیطانی را آزاد میکنند و به شیوههای وحشتناکی شروع به مرگ میکنند. اکنون، بازماندگان باید کنار هم بچسبند تا اسرار تاریک خانه را کشف کنند و به خونریزی پایان دهند.
دو برادر دوقلوی خلافکار، که یکی از آنها قصد دارد راه خود را اصلاح کند، تصمیم میگیرند یک سرقت خطرناک در جاده را انجام دهند. در این مسیر با مشکلات زیادی از جمله دردسرهای قانونی، تیراندازی و مسائل خانوادگی مواجه میشوند.
راننده قهرمان سابق، ژانگ چی، در دوران سختی به مربی یک آموزشگاه رانندگی تبدیل شده و با تکیه بر شهرت گذشتهاش زندگی را میگذراند. اما به شکلی غیرمنتظره، شانس به او روی میآورد؛ مدیر کارخانه خودروسازی لاوتوله، که در آستانه تعطیلی تولید است، پیشنهاد میدهد تا ژانگ چی را برای تشکیل یک تیم و شرکت در آخرین مسابقه رالی بایینبروک حمایت مالی کند.
آبنوس جکسون، مادر مجردی که در حال مبارزه با شیاطین شخصی خود است، خانواده خود را برای شروعی تازه به خانه جدیدی منتقل می کند. اما زمانی که اتفاقات عجیب در داخل خانه مشکوک به خدمات حفاظت از کودکان را افزایش می دهد و خانواده را از هم می پاشد، آبنوس به زودی خود را درگیر نبردی برای زندگی و روح فرزندانش می بیند.
در مورد دختری 10 ساله به نام تاتر با رویاهای بزرگ است که وجود یک ویژگی خاص او را منحصر به فرد میکند. در این میان هنگامی که دوازده دخترعمو و پسرعموی تاتر برای تعطیلات تابستان به خانه آنها میروند، به او کمک میکنند تا بفهمد چه چیزی او را از دیگران متمایز کرده است و…
کاران، پلیسی خشن که تلاش می کند تا کازبه شروری قدرتمندتر و مرگبارتر از او را تعقیب کند و همزمان روابط شخصی خود را مدیریت کند.
نیکولا دختری روستایی است که در یکی از قلمروهای جزیره کلیبورن زندگی آرامی را سپری می کند. روزی او با یک اژدهای بزرگ روبرو می شود که قصد حمله به اهالی روستا را دارد و یکی از اعضای عالی رتبه تیم حفاظتی پادشاه به نام هاگا به کمک آن ها می شتابد. نیکولا پس از آشنایی با هاگا و زندگی پرهیجان او تصمیم می گیرد قدم به دنیای پرماجرا بگذارد و آن را کشف کند
مرگ دو بار قهرمان ایندیاناپولیس 500، دن ولدون، دنیای موتوراسپرت را به شدت تکان داد. ده سال بعد، پسران ولدون، سباستین و الیور، در پیروی از قدمهای پدرشان و در تلاش برای مقابله با غم و اندوه خود، پشت فرمان با سرعت 200 مایل در ساعت به راه خود ادامه میدهند.
9 زخمی گلوله (یکی هنوز در بدن)، سه ورزش مختلف و عزم تزلزل ناپذیر برای تحقق رویای طلای المپیک بعداً، مورالیکانت پتکار، اولین قهرمان پارالمپیکی هند که در بالای سکو به پایان رسید، توسط کشورش به رسمیت شناخته شد. 45 سال پس از او به آنچه هیچ ورزشکاری از کشورش نتوانست به دست آورد.