در ادامه رویدادهای قسمت قبلی، شهرداری قصد دارد خانه «شرلی» را تخریب کرده و به جای آن، شهربازی احداث کند؛ اما «شرلی» و دوستانش مانع اجرای این تصمیم میشوند و ..
روزی دو پسر بچه به نامهای «چاک» و «فلای» به کنار دریا میروند و خواهر کوچک چاک به نام «استلا» را نیز با خود به آنجا میبرند. آنها به شکلی تصادفی سر از آزمایشگاه یک دانشمند حواسپرت درمیآورند. استلا از معجونی که دانشمند ساخته مینوشد و تبدیل به یک ستارۀ دریایی میشود. فلای و چاک نیز برای اینکه به دنبال او بروند از معجون مینوشند. دانشمند به آنها میگوید که اگر ظرف 48 ساعت از معجون پادزهر ننوشند برای همیشه ماهی باقی میمانند و …
در فیلم فرار کن مخفی شو مبارزه کن با دوبله فارسی زوئی هال 17 ساله از عقل، مهارت های زنده ماندن و دلسوزی خود برای مبارزه برای زندگی خود و همکلاسی های خود در برابر گروهی از تیراندازان مدارس که به صورت زنده پخش می شوند ، استفاده می کند.
پسری به نام والدک است که زندگیاش عمدتا با بازیهای رایانهای پر شده است. اما زمانی که مادر والدک بیمار شده و مسئولیت نگهداری از او به عمه عجیب و غریبش واگذار میشود، همه چیز تغییر میکند. حال والدک که تاکنون با نظم و انضباط بیگانه بوده است، مجبور است اولویتهای خود را تغییر داده و…
سه دوست صمیمی بنا به مشکلاتی از یکدیگر جدا میشوند. اما به طور غیرمنتظره ای در زندگی دیوید دوباره دوستی انان پدید می آید.آن ها ماموریتی دارند که به عنوان پلیس مخفی وارد یک زندان فوق امنیتی شوند.
بنجامین اِسپوسیتو، مأمورِ سابقِ دادگاه فدرال، در حال نوشتن رمانی برمبنای پرونده ی تجاوز و قتلی ست که سال ها پیش، مأمورِ به سرانجام رساندن آن بود. او هنگام نوشتن رمان، به جزئیاتِ پرونده فکر می کند در عین حالی که عشق قدیمی اش، ایرنه هم کم کم وارد ماجرا می شود و در این میان، حسرت های گذشته برای او تکرار می گردد.
لوکاس در مهدکودکی در یکی از شهرهای کوچک دانمارک کار میکند و از محبوبیت زیادی میان مردم برخوردار است. او به تازگی از همسر خود جدا شده است و تلاش میکند تا سرپرستی پسر نوجوان خود را به دست آورد اما…
زمستان، 1843. یک زن جوان به دنبال مرگ مرموز مادرسالار خانواده اش تحت بازجویی قرار دارد. یادآوری او از وقایع، نور جدیدی را بر نیروهای بی سن پشت این تراژدی می افکند.
داستان یک کارمند فناوری آگورافوبیک که در سیاتل شواهد جنایتی را کشف می کند که
گئرد وایسلر, بازجوی ارشد اشتازی، پلیس امنیت جمهوری دمکراتیک آلمان و یکی از باورمندان به حکومت سوسیالیستی آلمان شرقی است. او مأمور زیر نظر گرفتن زندگی گئورگ دریمن یک کارگردان تئاتر میشود که مقامات ارشد نیروی امنیتی، به توصیه وزیر فرهنگ و هنر آلمان شرقی، در پی یافتن بهانهای برای ایجاد محدودیت و خانهنشین کردن وی هستند.