
سپتامبر و جولای، دو خواهر، پیوندی عمیق و ویژه با یکدیگر دارند؛ آنها با زبانی رمزآلود با هم صحبت میکنند و دنیای بیرون را از خود دور نگه میدارند. پس از آنکه سپتامبر از مدرسه تعلیق میشود، مادرشان آنها را به خانهای دورافتاده در سواحل ایرلند میبرد — جایی که جولای کمکم در برابر سلطهی هرچه خشنتر خواهرش مقاومت میکند.
با ناپدید شدن مزارع آمریکایی، یک دامدار لبنیاتی نسل چهارم و نوهاش برای حفظ شیوهی زندگی خود میجنگند. آنها که با خطر مصادرهی مزرعهشان روبهرو هستند، همه چیز را روی تیم محبوبشان، «گرین بی پکرز»، قمار میکنند تا شاید در آخرین تلاش ممکن، تکه زمین کوچکشان را نجات دهند.
سوهی که زندگی خوشبختی را در کنار همسر دوستداشتنیاش و نوزادی که در راه داشت میگذراند، روزی از خواب بیدار میشود و میبیند که همسرش درست بالای تختشان خودکشی کرده است. پیش از آنکه بتواند مرگ او و شوکی که باعث از دست دادن فرزندش شده را هضم کند، متوجه میشود که شوهرش خانهای را در منطقهای دورافتاده برای او به ارث گذاشته است. چطور ممکن بود که سوهی از وجود چنین مکانی بیخبر باشد؟ این خانه مرموز همه چیزهایی را داشت که آنها در رؤیای خود از یک خانه آرزو میکردند، اما پس از فروکش کردن جذابیت اولیه، حسی وهمآلود در فضا باقی میماند. سوهی که احساس میکند نیرویی ناشناخته جانش را تهدید میکند، کمکم به این خانه مشکوک میشود و باور میکند که این مکان با مرگ همسرش ارتباطی دارد. هرچه شک او بیشتر میشود، اتفاقات عجیبتری رخ میدهد.
در آستانهٔ سیزده سالگی، بتی فِلاد ــ که یک موسیقیدان نوپا و موجودی جادویی است ــ تنها آرزویش این است که شبیه بقیه اعضای شگفتانگیز اما بسیار متفاوت خانوادهاش باشد. اما چرا مادر جادوییاش با این موضوع مخالفت میکند؟ در حالی که بتی با این مسئله دستوپنجه نرم میکند، حقیقت شگفتانگیزی دربارهٔ خانوادهاش میآموزد و کشف میکند که غیرعادی بودن، جادویی بودن و موسیقیایی بودن، همه بخشی از خانوادهٔ فوقالعاده و عجیبی هستند که به آن تعلق دارد. خانوادهای بسیار عجیب و غریب... پس آماده باشید که حسابی غافلگیر و شگفتزده شوید!
زندانی جو نامهای برای برادرش دن مینویسد و در آن دربارهٔ آرزوی بودن کنار خانواده در کریسمس صحبت میکند. او با حسرت میگوید که نمیتواند سس گوشت را برای کباب درست کند و چقدر دلش برای همه تنگ شده است. این داستان بر پایهٔ ترانهٔ مشهور استرالیایی از پل کلی نوشته شده است.
جینبونگ، که زمانی برندهٔ مدال المپیک در تیراندازی با کمان بود اما حالا در صدر فهرست تعدیل نیرو قرار دارد، برای به دست آوردن آخرین فرصت پیشنهادی شرکتش راهی آمازون میشود. او پس از جان سالم به در بردن از یک ماجرای مرگبار، وارد آمازون میشود و در آنجا با سه جنگجوی دارای مهارتهای خدادادی در تیراندازی با کمان آشنا میشود: سیکا، اِبا و والبو! جینبونگ که باور دارد راه نجاتش را یافته، با کمک بَنگسیک، مترجم کرهای-بولدوریایی، با این سه استاد تیراندازی همراه میشود و آنها را به کره میآورد... اکنون تمام امید بازگشت جینبونگ به موفقیت، به این سه نفر از آمازون بستگی دارد!
تهیهکننده سابق، کانگ سو-هیون، و کارآموز کنار گذاشتهشده، یو جین-وو، با یکدیگر متحد میشوند تا هر کدام رؤیاهای خود را در میان چالشها و فرصتهای تازه دنبال کنند.
زنی با تربیتی خاص در یک مسافرخانه در حومه شهر، در سن 20 سالگی زادگاهش را ترک میکند تا در سئول به دنبال حرفهاش برود. اما دوازده سال بعد، برای درمان دلش به خانه بازمیگردد و در این مسیر با پیچ و خمهایی روبهرو میشود و دوباره با اولین عشقش ملاقات میکند.
یک فضانورد و یک توریست فضایی، با مأموریتهایی متفاوت، در فضای بیکران به هم میرسند و کمکم جاذبهای فراتر از جاذبه زمین را احساس میکنند.
سال 1863 است و داستان در کیوتو رخ میدهد. ما با جوانی به نام نیو آشنا میشویم که روحی صادق و مهربان دارد و به خانوادهاش توجه میکند، اما در عین حال یک اشتیاق پنهان و سوزان برای جستجوی عدالت دارد. از زمانی که با توشیزو هیجی ملاقات کرد...