
پس از یک حادثه نزدیک به مرگ در اثر غرق شدن، خانوادهی یک پسر جوان با وحشت درمییابند که او توسط یک شیطان افسانهای از اعماق دریاچه تسخیر شده است. در حالیکه خانواده با تمام توان برای نجات روح پسرشان با زمان رقابت میکنند، هیولای شیطانی درون کودک شروع به از هم پاشیدن خانواده میکند و در تلاش است هر کسی را که سر راهش قرار گیرد نابود سازد.
درماندگی دو راهبه را وادار میکند تا مراسم جنگیریای را انجام دهند که هیچ راهبهای نباید به آن دست بزند. در حالی که کودکی تسخیرشده در چنگال شر گرفتار شده و کلیسای کاتولیک با آنها مخالفت میکند، آنها خود را درگیر این آیینهای ممنوعه و خطرناک میکنند و ارواح جاودانشان را به خطر میاندازند. اکنون باید با عواقب هولناک این عمل گناهآلود روبهرو شوند، اما یک هدف برایشان باقی مانده است: این پسر باید به هر قیمتی نجات یابد.
وقتی جیسون هوکبرگ 24 ساله برای آخر هفتهی مشاوره به کمپ محبوبش، «پاینوی»، میرسد، بزرگترین مشکلش این است که احساس میکند با همکاران نوجوانش ارتباط چندانی ندارد. اما خبر ندارد که یک قاتل نقابدار صاحبان کمپ، جان و کتی، را به قتل رسانده و حالا آمادهی حملهی دوباره است.
وقتی یک مرد جوان مبتلا به بیماری روانی فکر میکند شاهد یک آدمربایی بوده و پلیس حرفش را باور نمیکند، ناچار به همسایهاش پناه میبرد — نگهبان امنیتی بازنشسته و بدخلقی که به اکراه میپذیرد در پیدا کردن زن ناپدیدشده به او کمک کند.
زمانی که وحشت در قطاری تندرو به مقصد توکیو، که در صورت کاهش سرعت به کمتر از 100 کیلومتر در ساعت منفجر خواهد شد، شعلهور میشود، مقامات با تمام توان برای نجات سرنشینان قطار با زمان رقابت میکنند.
در اوکلندِ سال 1987، نیرویی مرموز حاشیهنشینان شهر را در چهار داستان بههمپیوندخورده هدایت میکند: نوجوانان پانک از قلمرو خود در برابر اسکینهدهای نازی دفاع میکنند، یک زوج هنرمند رپ برای جاودانگی در دنیای هیپهاپ میجنگند، یک نوچهی خسته فرصتی برای رستگاری پیدا میکند و یک ستارهی بسکتبال NBA حسابهای قدیمی را صاف میکند.
سانجای "سکندر" راجکوت، پادشاه راجکوت، پس از درگیری با پسر وزیر راکش پرادان، به هدفی برای وزیر تبدیل میشود.
وقتی یک سرقت مواد مخدر به شکلی مرگبار از کنترل خارج میشود، یک پلیس خسته و دلزده برای نجات پسر یک سیاستمدار، راه خود را از میان دنیای جنایتکاران یک شهر فاسد باز میکند.
وقتی تحتتعقیبترین مرد آمریکا در شهری کوچک در ایالت کنتاکی ظاهر میشود، گذشتهی خشونتبارش ــ به همراه گروهی خونخواه که بهدنبال انتقام و پاداشی هنگفت هستند ــ خیلی زود خودش را نشان میدهد. در حالی که برادران در برابر هم قرار میگیرند و گلولهها شهر را به ویرانی میکشانند، این تفنگکش برقآسا دشمنانش را وادار میکند بهای سنگینی برای طمعشان بپردازند.
هنگامی که یکی از آشنایان قدیمی به قتل میرسد، وولف ناگزیر میشود که این پرونده را حل کند. با درک اینکه به اقدامات شدیدتری نیاز است، او برادر مرگبار و دورافتادهاش، براکس، را برای کمک فرا میخواند. وولف با همکاری مأمور خزانهداری، مریبث مدینا، یک توطئهی مرگبار را کشف میکنند و خودشان به هدف یک شبکهی بیرحم از قاتلان تبدیل میشوند؛ شبکهای که برای حفظ اسرارش از هیچ کاری دریغ نمیکند.