
قسمت پنجم منتشر شد.
یک قتل هولناک دفتر دادستانی شیکاگو را به هم می ریزد، زمانی که یکی از خود مظنون به این جنایت می شود - که متهم را در حال مبارزه برای حفظ خانواده اش ترک می کند.
یک خانواده شیطون دوستداشتنی تیرانوسوروس دنیای رنگارنگ ماقبل تاریخ خود را کشف میکنند و با دایناسورهای احمقی که در آنجا زندگی میکنند سرگرم میشوند.
دو زن در جاده استانبول به پاریس و لندن بازی مرگبار حقیقت و دروغ را بازی می کنند. یک زن رازی دارد و دیگری ماموریت دارد که قبل از از دست رفتن هزاران نفر آن را فاش کند. در سایه، کنترلکنندگان مأموریت در سیا و DGSE فرانسه
یک زن جوان آمریکایی به امید اینکه بتواند در کلیسا کار کند، به شهر واتیکان سفر می کند و در یک یتیم خانه مشغول به کار می شود. او به زودی با دختربچه ای عجیب و مرموز روبرو می شود و...
تلما آرزو دارد یک تک شاخ پر زرق و برق باشد. سپس در لحظه ای نادر صورتی و پر زرق و برق از سرنوشت، آرزوی تلما محقق می شود. او به سرعت به یک ستاره بین المللی می رسد، اما با هزینه ای غیرمنتظره. پس از مدتی، تلما متوجه می شود که او مانند خود معمولی و بدون درخشش خود شادتر بوده است. بنابراین او شاخ خود را پایین می آورد، برق هایش را پاک می کند و به خانه برمی گردد، جایی که بهترین دوستش با در آغوش گرفتن منتظر اوست.
یک شامپانزه بسیار باهوش به نام سزار از زمانی که به دنیا آمد زندگی آرامی در حومه شهر داشت. اما زمانی که او به یک مرکز ظالمانه نخستیها برده میشود، سزار تصمیم میگیرد علیه کسانی که به او آسیب رساندهاند شورش کند.
بکت یک گربه نازپرورده و خودخواه است که دست خوش شانسی که به او داده شده را کاملا بدیهی می داند. با این حال، زمانی که او نهمین زندگی خود را از دست می دهد، همه چیز در شرف تغییر است.
پس از اینکه گروهی از مجرمان بالقوه دختر بالرین 12 ساله یک شخصیت قدرتمند دنیای اموات را ربودند، تنها کاری که باید انجام دهند تا 50 میلیون دلار باج بگیرند این است که یک شبه دختر را تماشا کنند. در یک عمارت منزوی، اسیرکنندگان یک به یک شروع به کم شدن میکنند و با وحشت فزایندهای متوجه میشوند که بدون هیچ دختر بچه معمولی در داخل قفل شدهاند.
1979. دونالد لاووی یک قاتل ترسناک است که به دستور کلود دوبوآ، رئیس گروه اوباش جنوب غربی مونترال کار می کند. دونالد وظیفه دارد تا سرباز جدید خود سرژ ریوارد را بپذیرد، یک کلاهبردار کوچک سرش که به زودی او را در یک قتل مضاعف به خطر می اندازد. دونالد به لطف وکلای قبیله دوبوا از عدالت اجتناب می کند، اما این تنها یک شکست موقت برای کارآگاه گروهبان راجر برنز است، که می خواهد لاووی را متقاعد کند تا یک خبرچین شود.
ایرنا گوت 19 ساله در خانه یک افسر نازی بسیار مورد احترام در لهستان وقتی متوجه می شود که محله یهودی نشین در شرف نابودی است، به خانه دار ارتقا می یابد. او که مصمم به کمک به دوازده کارگر یهودی است، تصمیم می گیرد آنها را در امن ترین جایی که فکرش را می کند - زیرزمین خانه سرگرد آلمانی - پناه دهد. در طول هشت ماه آینده، ایرنا از شوخ طبعی، شوخ طبعی و شجاعت بسیار خود استفاده می کند تا دوستان خود را تا جایی که ممکن است پنهان کند.