دختری بیست ساله به نام آلما پس از مرگ پدربزرگش تصمیم میگیرد به خانه دوران کودکی خود در جزیرهای کوچک در قلب یک جنگل باشکوه بازگردد. او در آنجا دو توله بیپناه را نجات میدهد، یک گرگ و یک شیر. آنها پس از مدتی پیوندی جداییناپذیر با یکدیگر ایجاد میکنند اما پیوند میانشان به زودی و زمانی که یک جنگلبان، حیوانات را پیدا کرده و با خود میبرد، از بین میرود. حال این دو توله باید سفری ماجراجویانه را آغاز کنند تا دوباره با یکدیگر و آلما متحد شوند.
پسری 8 ساله که همواره به عنوان شاگردی تنبل شناخته شده، توسط معلم هنرش درهای جدیدی به رویش باز می شود…
جونگ مین توسط افرادی غریبه ربوده می شود. او در ابتدا تصور می کند که این یک شوخی است اما وقتی بی رحمی و خشونت آدم ربایان را می بیند متوجه جدی بودن مسئله می شود.
وقتی دو مرد بزرگترین قطعه طلای کشف شده را پیدا میکنند، باید راهی برای حفاری آن بیابند.
مادری بیوه, هالی, زمانی که دختر نوجوانش بتسی روشنگری عمیقی را تجربه می کند و اصرار دارد که بدنش دیگر متعلق به خودش نیست، بلکه در خدمت قدرتی برتر است، به شدت مورد آزمایش قرار می گیرد.
دختری به نام آنجل در کودکی و در دهه 1850 توسط والدینش فروخته می شود. حالا او بزرگ شده توانسته با نفرتی که از خود و همه اطرافیانش در دل دارد، در کالیفرنیای دهه 1850 جان سالم به در ببرد. تا اینکه با جوانی به نام مایکل هوزیا ملاقات می کند و متوجه می شود که هیچ دردی وجود ندارد که عشق نتواند آن را التیام بخشد...
آبرامز یک آتش نشان سابق کیپ تاون است که از اختلال استرس پس از سانحه شدید رنج می برد و به دلیل ضربه روحی وارد شده در طی یک ماموریت نجات ناموفق، قادر به بازگشت به کار نیست.
زمانیکه گروهی از اینفلوئنسرها تصمیم می گیرند زندگی ای جدید را در شهری خالی از سکنه در تگزاس تجربه کنند، با «لدرفیس»، قاتلی مشهور که ماسکی از پوست انسان بر صورت دارد، مواجه می شوند.
فیلمی درباره زندگی تد کزینسکی ریاضیدان، آنارشیست و رهبر جنبش ضدتکنولوژی که به خاطر نقدهای اجتماعی و مخالفت گستردهاش با صنعتگرایی، فناوری مدرن و چپگرایان سیاسی، شناخته میشود
زمانی که اعتیاد چهار نفر از اهالی «کانی آیلند» تشدید پیدا میکند، مدینهی فاصلهای که در ذهنشان ساختهاند شروع به از هم پاشیدن میکند.