
زنی به نام کارول دنورز، هنگامی که زمین درگیر جنگی کهکشانی و سخت بین دو گونه از بیگانگان میشود، به یکی از قدرتمندترین ابرقهرمانهای جهان تحت عنوان کاپیتان مارول تبدیل میگردد و…
مردی به نام ری گریسون که به نوعی یک سرباز کشته شده محسوب میشود، طی برنامهای دوباره وارد دنیای ابرقدرتها میشود و به جنگیدن ادامه میدهد.
شاهزادهای یهودی به نام جودا بنهور، ناجوانمردانه به جرم سوءقصد به جان فرستاده سزار، توسط دوست رومیاش دستگیر و به بردگی و بندگی فرستاده میشود و دیگر اعضای خانوادهاش هم به سیاهچال فرستاده میشوند. او پس از عبور از ماجراهای بسیار به وطن خویش بازمیگردد تا انتقام گیرد و خواهر و مادرش را رهایی بخشد.
مزدورانی که چیزی برای از دست دادن ندارند برای نجات یک مهندس زیستی که در پناهگاه جنگ سرد زندانی شده است استخدام می شوند. با ورود به این مرکز شوم، زمانی که مورد حمله موجودی ناشناخته و مرگبار قرار می گیرند، خود را درگیر مبارزه ای برای جان خود می بینند.
در یک دهکده، بویی جز بوی مرگ به مشام نمیرسد. قانون وجود ندارد و اسلحه حرف اول و آخر را میزند. یک غریبه وارد این دهکده شده و این آغازگر ماجرایی تازه است…
بوبو و دوستانش توسط تبهکاری که سعی در بدست آوردن قدرت جادویی او دارد، تحت خطر قرار میگیرند. این تبهکار در تلاش است تا قدرت های ماورایی خود را از بوبو پس بگیرد تا به قدرتمندترین فرد تبدیل و بر کهکشان مسلط شود. حالا بوبو همراه با دوستان خود، باید راهی برای شکست او قبل از اینکه قدرت هایش در دست فرد دیگری قرار بگیرد، پیدا کنند…
مردی به نام درایور به همراه برادر و دوستانش برای دزدی از یک مکان مهم برنامهریزی میکنند ولی پس از انجام دزدی، نامزد برادرش که خبرچین پلیس بوده و آن سرقت را به یک پلیس فاسد اطلاع داده بود با حمله آن پلیس مواجه می شود.
مایکل یک روح است. . . زندگی در سایه با خانواده جدیدش، سالها دور از زندگی سابق خود به عنوان یک قاتل عشایری. وقتی کارفرمایان قدیمی اش برای دفن آخرین بازمانده خود باز می گردند، آرامش و ناشناس بودن او از بین می رود. با افشای حقیقت خود، مایکل باید از همسر و پسر متولد نشده خود با شکار کسانی که مسئول شروع مرگبار او هستند محافظت کند.
یک قاتل حرفهای به نام الکس متوجه می شود که پس از امتناع از تکمیل کار برای یک سازمان جنایی خطرناک، آنها به دنبال قتل او هستند. الکس در حالی که سعی در فرار از دست آنها دارد، حافظه اش را نیز از دست می دهد و ...
رابرت کلیتن دین، وکیل دادگستری برای خرید به یک فروشگاه می رود اما خودش نمی داند که در ساک خریدش، نواری ویدئویی انداخته اند که قتل اخیر سناتوری را به دست «توماس رنولدز»، یکی از مأموران فاسد و رده بالای سازمان امنیت، نشان می دهد. دیری نمی گذرد که «توماس رنولدز» به تعقیب «رابرت کلیتن دین» می پردازد تا نوار را به چنگ آورد…