
ژاپن، 1944. هیرو اونودا، 22 ساله، که برای کارهای اطلاعاتی آموزش دیده، فلسفه ای برخلاف خط رسمی کشف می کند: خودکشی ممنوع. هر اتفاقی بیفتد زنده بمانید؛ ماموریت مهمتر از هر چیز دیگری است. فرستاده شده به Lubang، جزیره کوچکی در فیلیپین، جایی که آمریکایی ها در شرف فرود هستند، این نقش به راه انداختن یک جنگ چریکی تا زمان بازگشت نیروهای ژاپنی خواهد بود. امپراتوری به زودی تسلیم خواهد شد. اونودا، 10000 روز بعد.
خانواده داناوان به بوستون بازگشته است. آنها که در تلاشند تا تربیت خشن خود را سرکوب کنند، عشق عمیقشان نسبت به یکدیگر، آنها را در مبارزه نگه می دارد.
یک راننده ی کامیون بنام “پوشپا راج” که در جنگل های جنوب هند مشغول فعالیت و کارکردن می باشد، خیلی زود متوجه می شود که عده ای در آنجا به قاچاق چوب های قرمز میپردازند و…
ژوئن سال 1972، در ستاد فرماندهی دموکراتها در دل مجموعه واترگیت درواشینگتن، پنج سارق با وسایل مدرن استراق سمع دستگیر میشوند و پیگیری ماجرا توسط دو گزارشگر روزنامه واشینگتن پست، باب وودوارد و کارل برنستاین پس از چندی منجر به استعفای رئیس جمهور نیکسن میشود.
برایان اوکانر که برای اف بی آی در لس آنجلس کار می کند با همکاری دومینیک تورتو برای نفوذ به یک شبکه قاچاق مواد مخدر و دستگیری رییس این گروه تبهکار برنامه ریزی میک نند و...
در سال 1844 در ژاپن فئودال (دایمیو) ناریتسوگو ماتسودایرای ظالم صلح و آرامش را به خطر انداختهاست. ناریتسوگو از لحاظ سیاسی در حال قدرتمند شدن است و دارد به نابرادری اش که یک شوگون است نزدیک میشود.
بن وید که مجرمی تحت تعقیب و سردسته یک گروه راهزن است؛ در شهر کوچکی در آریزونا دستگیر میشود. در حالی که افراد وید به سرکردگی چارلی پرینس به فکر آزادسازی او هستند؛ کلانتر مردان شهر را برای کمک به انتقال او فرامیخواند. آنها باید وید را با قطار ساعت 3:10 برای اجرای حکم اعدام، راهی یوما کنند. دن ایوانز که یک کشاورز و جانباز جنگ داخلی آمریکا است؛ در حال از دست دادن مزرعهٔ خود به دلیل بدهی است. او برای نجات مزرعه خود حاضر به شرکت در این سفر خطرناک میشود.
ریموندو، یک مبارز سابق مکزیکی، با مردی ناراضی که زندگی و رابطه اش با دخترش در حال از هم گسیختگی است، پیوند نامحتملی برقرار می کند.
دسامبر 1941، جبهه شمال غربی. یک دسته تانک آلمانی به سمت مسکو در حال حرکت است. در حین انجام ماموریت برای جلوگیری از پیشروی دشمن، هواپیمای نیکلای کوملو سرنگون می شود. کوملو موفق می شود هواپیمای خود را در یک جنگل دورافتاده فرود بیاورد.
یک قاتل سابق برای نجات عشق زندگی خود می جنگد، در حالی که با شیاطین درونی و گذشته خشونت آمیز خود روبرو می شود.