مردی ماجراهای زندگی خود را به عنوان یک پسری 10 ساله در سال 1969 در ایالت هیوستون آمریکا روایت می کند. او داستانهایی مملو از نوستالژی را به هم میبافد که حاصل پیوند واقعیت و خیالپردازیهایش هستند.
داستانی ساده در مورد یک پیرمرد 60 ساله دوست داشتنی که به تازگی بازنشسته شده است
وقتی یک سوارکار حرفه ای سالخورده برای شرکت در مسابقات قهرمانی تلاش میکند، با سوارکاری جوان و تازه کار برمیخورد که ادعا می کند پسر اوست.
داستان یک زندانی خطرناک به نام استیو مکلسون که به دلیل ارتکاب قتل های زنجیره ای در زندانی فوق امنیتی زندانی شده است...
بیوهای به نام کاترین، مشغول تلاش برای محافظت از خود و پسرش در برابر یک سازمان جنایی محلی است. زمانی که زندگی نیک بون و کاترین به هم می پیوندد، آنها متوجه می شوند که میتوانند برای نجات یافتن به یکدیگر تکیه کنند.
پادشاهی ستمگر که برای گسترش قلمرو خود به جنگ و خونریزی می پرداخت، در اواخر عمر اموال خود را بین پسرانش تقسیم و پسر بزرگتر را به عنوان وارث انتخاب می کند. ولی پسر کوچک از این اتفاق ناراضی است و او را ترک می کند.
جیپسی رقصنده بازنشستهای است که حال تصمیم به نوشتن کتاب گرفته است و او از قضا معشوقه سابق “جک” است. همان قاتلی که تمام خانواده “سم” را کشته است. “چیپسی” تصمیم میگیرد که “سم” را به دست عمویش برساند.
در یک گردهمایی عمومی، در کشوری ناشناخته (بدون نام)، یکی از مخالفان حکومت که در این گردهمایی قصد سخنرانی دارد، مورد حمله قرار می گیرد و کشته می شود. ولی با تحقیقات یک دادستان باهوش، حقایقی آشکار می شود.
جان نَش از دانشگاه فارغالتحصیل شده و به سمت استادی برگزیده میشود. او توانایی خارقالعادهای در کشف رابطه بین اشکال و اعداد به هم ریخته دارد. ازدواج با آلیشیا به زندگی او رنگ و لعابی دیگر میدهد تا اینکه ظاهراً ویلیام پارچر مأمور سیا به سراغش میرود و از او میخواهد با توجه به استعداد بینظیرش در زمینه فعالیتهای رمز شکنی به سیا کمک کند.
در این فیلم که دنباله معنوی فیلم مدرسه هندی محسوب میشود، مردی سخت کوش به نام چامپاک بانسال که در ایالت راجستان هند، یک شیرینی فروشی را اداره میکند، تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا دخترش بتواند در شهر لندن ادامه تحصیل دهد و به رویاهایش جامه عمل بپوشاند.