یک بچه ی یتیم به نام موگلی توسط گله ای از گرگ ها به سرپرستی گرفته می شود. او توسط یک پلنگ سیاه و خرسی خوش قلب زنده ماندن و بقاء در جنگل را یاد گرفته است. حضور موگلی در جنگل باعث عصبانیت شیرخان می شود، ببری که تنها هدفش در زندگی خوردن موگلی است.
دو دوست صمیمی به نام های وال و کوین در حالیکه از زندگی ناامید هستند، قراری برای یک خودکشی دو نفره میگذارند.
مامور تازه کار افبیآی کلاریس استارلینگ توسط جک کرافورد از آکادمی آموزشی افبیآی در کوانتیکوو، ویرجینیا انتخاب میشود. او ماموریت مییابد تا با هانیبال لکتر که یک روانشناس و قاتل زنجیرهای است ، گفتگو نماید چرا که اعتقاد دارد که لکتر ممکن است بتواند به آنها در پیدا کردن بیل بوفالو ، قاتلی زنجیرهای که پوست قربانیانش را از تن جدا مینماید ، کمک نماید و…
یک کشاورز ارکیده اسکاتلندی که به ملاقات خواهر بیمار خود در بوگوتا، کلمبیا می رود، با یک نوازنده جوان و یک باستان شناس فرانسوی که مسئول نظارت بر پروژه ساخت و ساز یک قرن تونل در رشته کوه آند است، دوست می شود. هر شب او با صدای چتری های بلند که مانع از خوابیدن او می شود، آزار می یابد.
مردی با ورود به صنعت ماهیگیری در بازار سیاه جزیره مالتا، همه چیز را به خطر می اندازد تا همسر و پسر تازه متولد شده خود را تامین کند..
سیرانو دو برژراک مردی با قد کوتاه است که علیرغم شوخ طبعی، موقعیت بالا و مهارتش در شمشیرزنی؛ به دلیل کوتاه قد بودن توسط رده های بالای جامعه فرانسه مورد تمسخر قرار میگیرد. بنابراین، اگرچه دوست عزیزش از شعر و طنز او قدردانی می کند، اما می ترسد که او نیز مانند دیگران طردش کند…
راوی، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
در گردشى دسته جمعى در یك جزیره غیرمسكونى، آنا ناپدید میشود و دوستانش به جستجوى او میپردازند. این جستجو معشوق آنا، ساندرو را به دوست او كلودیا نزدیك میكند...
فارست گامپ (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. او در کودکی به طور معجزه آسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
پادشاه لوئی چهاردهم به امید رسیدن به زندگی جاودان، یک پری دریایی را اسیر می کند و قدرت زندگی را از او می رباید؛ اما فرزندش نقشه های شوم پادشاه را با خطر جدی تهدید می کند...