در یکی از روزها که ایوا در پارک نشسته بود یکدفعه یک میمون کوچولو را پیدا میکند. میمون از دست صاحب قبلیاش یعنی شورتی فرار کرده بود. ایوا اسم میمون را داگر میگذارد و تصمیم میگیرد او را با خود به خانه ببرد.
Mr. Molly Mahoney مدیر بی دست و پا و ناامن پس از اینکه آقای ماگوریوم فروشگاه را به او وصیت می کند، یک تغییر تاریک و شوم شروع به تسخیر Emporium می کند که زمانی قابل توجه بود.
آلشا پوپوویچ باید توگارین زمی را بگیرد و پول دزدیده شده را با کمک یک اسب سخنگو (که همیشه صحبت می کند و در مورد همه چیز نظر دارد)، یک مادربزرگ دانا، یک الاغ و یک زیبارو لیوبوا بازگرداند.
لوسیا، یک دختر کوچک فعال، دندان خود را از دست می دهد. سانتیاگو، پدرش، یک رئیس بیکار است و مادرش، پیلار، یک معمار موفق اما پرکار است، لوسیا را با گفتن اینکه پری دندان مودار (موشی به نام پرز) به اتاق خوابش میآید، اطمینان میدهد. دندان او را جمع کن و مقداری پول به جایش بگذار.
بارتوک باشکوه روسیه توسط یک جادوگر شیطانی معروف به بابا یاگا وحشت زده می شود. تنها کسی که از او نمی ترسد بارتوک باشکوه است. بارتوک، خفاش آلبینو، به تازگی وارد مسکو شده است و همه از جمله شاهزاده ایوان رومانوف را تحت تاثیر قرار داده است. با این حال،
“ویل استنتون” پسری جوان متوجه می شود او آخرین بازمانده گروهی از شوالیه ها است که زندگی خود را صرف مبارزه با نیروهای تاریکی کرده اند. با ظهور دوباره تاریکی، آینده و سرنوشت دنیا در دستان او قرار می گیرد…
رمکو فوتبالیست با استعداد 11 ساله ای است که تنها یک رؤیا دارد؛ راهیابی به تیم ملی نونهالان کشورش هلند. پدرش «اریک» مربیگری او را به عهده میگیرد و همهچیز خوب پیش میرود تا آنکه ناگهان اریک میمیرد. رمکو و مادرش «سیلویا» شوکه میشوند. اما رمکو بر خودش مسلط میشود و برای رسیدن به رؤیایش دست از تلاش برنمیدارد. در این مسیر، دو دوست خوبش «آنی» و «وینستون» هم به او کمک میکنند…
داستان این انیمیشن برگرفته از کتاب عمو راموس می باشد که روایتگر داستان یک مرد سیاه پوست قصه گو است که داستان هایی زیبا و کودکانه در رابطه با حیوانات تعریف می کند. این کارتون روایتی دیگر و مدرن از داستان های کتاب Uncle Remus می باشد…
چُوپی پسربچه ای شبیه پنگوئن است که توی دنیای خاص خودش زندگی میکند. فضای داستان این پسربچه سوررئالیسم است. میدونید سوررئالیسم چی هست؟
سایه های تار نگران بازگشت قهرمانانه ی تائو به مترونوی هستند. آن ها توانسته اند با کمک ربات های عنکبوتی که می توانند تارهای انبوه تولید کنند، شهر را در تسخیر خود درآورند. تائو که در پیله یی گیر افتاده، خودش را آزاد می کند و به شکل یک ربات درمی آید. ظاهرش خیلی وحشتناک شده اما نیروهای جدیدی پیدا می کند که می توانند به او برای بازپس گیری مترونوی کمک کنند...