
به منظور به دست آوردن بودجه تحقیقاتی برای مطالعات خود ، یک دانشمند پیشنهاد شرکت در یک آزمایش فوق العاده را می پذیرد: به مدت سه هفت ، او باید با یک روبات انسان نما زندگی کند که برای خوشحال کردن او ایجاد شده است...
هیجان فصلی فردی به ناامیدی تبدیل میشود، چراکه حمله به خانههای مزرعهای برای تهیه جورابهای بزرگتر برای گله به طور ناخواسته منجر به گم شدن چند نفر میشود.
داستان فیلم دربارهٔ مردی میانسال به نام کاظم است که در روستای پیرکندی شهرستان خوی زندگی میکند. او که دانشجوی معماری دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران بوده، پس از یک شکست عاطفی از دانشگاه انصراف داده و به زادگاه خودش برگشتهاست. خواهرش در جوانی خودسوزی کردهاست و پس از آن مسئولیت سرپرستی و تربیت پسر خواهرش با اوست. حالا آیدین به سن نوجوانی رسیده و او خود را در تربیت او ناتوان میبیند و با این حال به شدت به او علاقمند است. از سوی دیگر رابطهٔ او با دوست قدیمیاش به نام یحیی دچار چالش شدهاست. در این میان، حضور دو خواهر که آتابای کار ساخت ویلا برای پدر آنها را به عهده دارد، شرایط تازهای را رقم میزند و او به سیما دختر بزرگ خانواده علاقهمند میشود اما در بیان این علاقه به او تردید دارد.
در مورد یک زوج تازه ازدواج کرده به نام میناکشی و سوندرشوار است که به دلیل داشتن شغلی منحصر به فرد مجبورند تا جدا از هم زندگی کنند. حال میناکشی و سوندرشوار با مشکلات و مسائلی که ناشی از دور بودن آنها از یکدیگر میباشد، دست و پنجه نرم کرده و…
زمانی که یکی از دو برادری که صاحب یک مزرعه بزرگ در مونتانا هستند ازدواج می کند، ناخواسته در رقابت با یکدیگر قرار می گیرند و...
زنی به نام «سارا» در آسایشگاهی در لیورپول مشغول به کار است؛ او استعداد خاصی در برقراری ارتباط با ساکنان آن مرکز دارد؛ تا اینکه در مارس 2020، همه گیری ویروس کرونا به اوج خود می رسد و...
یک زن تاجر موفق، دوست پسرش را برای روز شکرگزاری به خانه می برد و متوجه می شود که خانواده اش قصد دارند او را با عشق از دست رفته اش متحد کنند.
لوسی با تصمیم گیری برای رسیدن به موفقیت حرفه ای بدون به خطر انداختن اخلاقیاتش، بازی بی رحمانه ای را در برابر دشمن سرد و کارآمد جاشوا آغاز می کند، رقابتی که به دلیل جذابیت فزاینده او به او پیچیده می شود.
نامه ای عاشقانه به روزنامه نگاران در پاسگاه یک روزنامه آمریکایی در یک شهر خیالی قرن بیستم فرانسه که مجموعه ای از داستان های منتشر شده در "مجله اعزام فرانسه" را زنده می کند.
داستان از مجلس عروسی مرجان (مونا احمدی) آغاز میشود. در میانههای عروسی مأموران برای دستگیری داماد خلافکار (سروش صحت)وارد میشوند و میهمانان هم فرار میکنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داوود گرامی (ساعد سهیلی) باعث میشود تا دوست داوود, مجید (علی صادقی)که خیال میکند او تیر خورده لباسهای او را در بیاورد و او را به داخل اتاق ببرد آیدا صوفی (هستی مهدوی فر) هم تصادفاً به همان اتاق میرود و...