در مجموع 350 فیلمی ژانر عاشقانه یافت شد.
در مجموع 350 فیلمی ژانر عاشقانه یافت شد.
فارست گامپ (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. او در کودکی به طور معجزه آسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
پادشاه لوئی چهاردهم به امید رسیدن به زندگی جاودان، یک پری دریایی را اسیر می کند و قدرت زندگی را از او می رباید؛ اما فرزندش نقشه های شوم پادشاه را با خطر جدی تهدید می کند...
چارلی پس از آشنایی با یک دختر نابینا، شاخه گلی از او دریافت میکند و عاشق او میشود. این عشق باعث میشود تا «چارلی» دست به هر کاری بزند تا هزینه درمان چشمهای دختر را فراهم کند و...
خدمتکاری که در انگلستان پس از جنگ جهانی اول زندگی می کند، مخفیانه قصد دارد با مردی که دوستش دارد ملاقات کند قبل از اینکه او را برای ازدواج با زن دیگری ترک کند.
ویل هانتینگ مستخدم بیست سالهی انستیتوی تکنولوژی ماساچوستس، ذهنی فوقالعاده خلاق دارد و پروفسور لامبو استاد ریاضیات کالج، به نبوغ او در ریاضی پی میبرد. حالا چون ویل زندگی پر دردسری دارد پروفسور با دوست قدیمی خود، روانپزشکی به نام شان مگوایر تماس میگیرد و ویل را نزد او میفرستد...
رستاخیزها به 20 سال پس از رویدادهای انقلابهای ماتریکس میرود و زندگی بهظاهر عادی نئو با بازی کیانو ریوز به عنوان توماس ای. اندرسون در سان فرانسیسکو را به تصویر میکشد، جایی که یک تراپیست برای او قرصهای آبی تجویز کرده است. نئو و ترینیتی با بازی کری-آن ماس یکدیگر را نمیشناسند اما مورفیوس با بازی یحیی عبدالمتین دوم قرص قرمز را به نئو پیشنهاد میکند و گشوده شدن درهای ذهنش را به دنیای ماتریکس.
جولی پس از رابطه پر فراز و نشیب خود با یک مرد مسن کاریزماتیک اما فریبکار، با ساختن فیلم فارغ التحصیلی خود و جدا کردن واقعیت از داستان استادانه ساخته او، شروع به گره زدن عشق شدید خود به او می کند...
تراژدی جانِ جوانی به نام اسکایلر را میگیرد و در حالی که یکی از نزدیکانش به دنبال یافتن پرسشهایش پیرامون آن حادثه است، کشف میکند که اسکایلر سعی دارد از دنیای دیگری با او تماس بگیرد…
رمان های هِنری، نویسنده جوان، سنتی و ناموفق انگلیسی اصلا فروش نمی روند. اما ناگهان یکی از کتاب هایش در مکزیک می درخشد و مسئول انتشارات به او اصرار می کند که با یک تور تبلیغاتی به آنجا سفر کند. زمانیکه هنری به مکزیک می رسد، متوجه می شود که دلیل محبوبیت کتاب هایش نه نویسندگی او، بلکه چیز دیگریست که از فهمیدنش خونش به جوش می آید.
یک نوازنده نوجوان و درونگرا پس از مرگ خواهر بزرگترش سعی میکند دنیای اطرافش را کنار هم نگه دارد.