چند سرباز یک روز جمعه به همراه گروهبان خود به شهر میآیند. این روز تعطیل اما برای آنها حوادثی تازه در پی دارد و آنها را به نگاهی دیگر میرساند.
نیلوفر (ترانه علیدوستی) دختری که به همراه نامزدش بهرام (صابر ابر) طی سه روز به آب و آتش میزند تا تنها برادرش سعید را از اعدام نجات دهد، آنها قصد فراهم کردن 100 میلیون پول نقد را دارند در حالی که فقط 30 میلیون آن را تهیه کردهاند، از طرفی موسی (حامد بهداد) که در اصطبلی مشغول کار و مسابقات زیرزمینیست میخواهد مبلغی را برای کمک به نیلوفر تهیه کند و دوستش سعید را نجات دهد، اما این تلاش شکل دیگری به خودش گرفته و منتهی به انتهای خیابان هشتم میشود!
«شهر هرت»، داستان خواهر و برادری به نامهای «پرویز» و «پرستو» را روایت میکند که خرج خود را از راه سرکیسه کردن خانوادههای پولدار درمیآورند.
فیلم آخرین زنگ، در یک روستا اتفاق میافتد که در آن کوچهای بن بست وجود دارد و همسایگان آن بسیار نزدیک و صمیمی هستند. چند روزی است که در این کوچه مزاحمی پیدا شده، که زنگ یکی از خانه ها را میزند و فرار میکند. اهالی محل تصمیم میگیرند با کشیک دادن، آن شخص را که گمان میکنند دزد باشد، گیر بیندازند و در نهایت موفق میشوند، اما متوجه حقیقتی میشوند که همه را غافلگیر میکند.
«بی رویا» داستان زوج جوانی به نام رؤیا و بابک است که قصد مهاجرت از ایران را دارند. دو هفته پیش از مهاجرت، رویا در خیابان با دختری بینام و نشان مواجه میشود. رویا دختر را نزد پلیس آگاهی میبرد و...
داستان از سال 10 بعثت محمد رسولالله و زمانی که مسلمانان در تحریم اقتصادی هستند شروع میشود. ابوسفیان با بازی داریوش فرهنگ از ابوطالب که پیر است میخواهد که به محمد رسولالله بگوید که خدا را در دلش نگه دارد. ابوطالب به اتاق نبی اسلام میرود و پیامبر در حال نماز خواندن است و بعد از سوره حمد سوره فیل را میخواند و سپس در یک فلشبک که اکثر فیلم را شامل شده به سال عام الفیل و تولد پیامبر و دوران کودکی وی از زبان خود ابوطالب به عنوان راوی فیلم میرود...
فیلم تا فردا، داستان زندگی دختر جوانی به نام فرشته است که برای مخفی کردن نوزاد نامشروعش درگیر چالشهای سختی میشود تا جایی که تصمیم به مهاجرت میگیرد. اما نقطه اوج داستان شبی است که والدین فرشته به خانهاش میروند و او باید نوزادش را جایی بیرون از خانه نگه دارد.
نه چپ نه راست، مسئله این نیست.
بعد از سالها داود مجبور می شود تا به شمال و شهر پدری بازگردد. و این اتفاق که از نظر وی ناخوشایند می باشد باعث دیدار با خواهرش می شود. هر دو خواهر و برادر گریزان از این دیدارند. اتفاقی که از نظر آرام یعنی دختر داود عجیب است. رفته رفته رازهایی بر ملا می شود و اینکه داود سالهای دور در ناکامی وصال خواهرش دلارام، نقش داشته است. اما واقعیت چیز دیگری است. داود برای حفظ آبروی خواهر از عشق خود می گذرد و بچه ی او را برای زنده ماندن با خود می برد. اما حالا مادر و دختر روبروی هم قرار گرفته اند...
ضد یک بازی خلاقانه گروهی از جنس بازی های نقش مخفی با دو عنصر خیر و شر است:جاسوس ها و غیر جاسوس ها. بازی ضد ما را به دقیق گوش دادن و دقیق سخن گفتن تشویق میکند:ضد همانند داستان ها و سناریو های فیلم های هیجان انگیز و جاسوسی تاریخ سینما جذاب و پر تعلیق است. در این پیش درآمد به آموزش این بازی پرداخته شده.