ویجای آنگی هوتری مردی پولدار است که به همراه مادر خود در شهر بمبئی زندگی میکند. مادرش او را بیش از حد لوس کرده و به او اجازه انجام هر کاری و حتی بیشتر از اون چیزی که میخواد رو داده…
راجا پسر جوانی است که همراه پدر فقیرش زندگی شادی دارد. اما در گذشته اتفاقی غم انگیز برای این پدر و پسر افتاده که هر سال در جشن «دیوالی» خاطره تلخ آن برایشان زنده می شود. راجا که مردی ثروتمند را مقصر آن حادثه می داند، تصمیم گرفته هیچ وقت زیر بار ظلم نرود…
فرزندان “بوشان” و “آگاروال” به نام های “راجش” و “آشا” عاشق دیگر میشوند و زمانی که والدینشان میفهمند …
لیلا در آخرین لحظات زندگی مادرش متوجه می شود که فرزند واقعی او نیست و به دنبال خانواده واقعی اش می رود.
هارامراج مردی که از زن ها متنفر است به برادر کوچکش میگوید که از آنها دوری کند ولی ...