
دو هیونجونگ، مدیر باشگاهی که به شدت به سلامت و تناسب اندام اهمیت میدهد، در حالی که با چالشهای خوداشتغالی دستوپنجه نرم میکند، به اعضای باشگاهش کمک میکند تا زندگیشان را متحول کنند و در این میان، رابطهای پرشور با لی میران، مدیر یک آژانس مسافرتی و عاشق غذا، شکل میگیرد.
بدون آنکه اطرافیانش از آن باخبر باشند، پتانسیل شگرف این "وحشی" با موهای خاکستری به زودی او را به صحنه ملی خواهد کشاند و در مسیر تبدیل شدن به یک افسانه قرار خواهد داد. سفر او را دنبال کنید وقتی که درهای این داستان سیندرلای پرشور به رویش باز میشود!
انسانها در نبردهایی بیامان برای دفاع از سرزمین خود در برابر قبایل نیمهانسان مهاجم میجنگند. در حالی که جهانش در آتش جنگی سهمگین میسوزد، کای، پسری روستایی از لاگ، به نبرد میپیوندد تا از آنچه برایش عزیز است دفاع کند. اما پس از آنکه یاران کای یکییکی از پا درمیآیند و او...
قدرت در آستانهی تصاحب است، چرا که دو خاندان جنایتکار در نبردی خونین با یکدیگر درگیر میشوند؛ نبردی که میتواند امپراتوریها را به زانو درآورد. در میانهی این درگیریها، هری دا سوزا قرار دارد — یک "مسئلهحلکن" خیابانی که بهخوبی میداند در برخورد نیروهای متضاد، وفاداریها چه معنایی پیدا میکنند.
زنی به نام چارلی توانایی خارقالعادهای برای تشخیص حرفهای راست و دروغ دیگران دارد. حال او با ماشین خود به دل جاده میزند و با هر توقف با گروه جدیدی از شخصیتها و همچنین جنایات عجیب روبرو میشود که نمیتواند راهحلی برای آنها پیدا کند و…
یک موسیقیدان افسرده در خیابانهای متروک دیترویت دوباره با معشوقش دیدار میکند. هرچند عشق آنها قرنها دوام آورده، اما با رسیدن خواهر کوچکترِ دمدمیمزاج و غیرقابلپیشبینیِ زن، این رابطه به آزمایش کشیده میشود.
هیونسو و سو-جین تازه ازدواج کردهاند. بهطور ناگهانی، هیونسو شروع به صحبت در خواب میکند: «یه نفر اینجاست.» از آن شب به بعد، هر بار که به خواب میرود، به فرد دیگری تبدیل میشود و هیچ خاطرهای از شب قبل ندارد. این وضعیت، سو-جین را دچار اضطراب شدیدی میکند؛ او مدام نگران است مبادا هیونسو در خواب به خانوادهاش آسیب بزند و به همین دلیل دیگر نمیتواند حتی لحظهای آرام
پس از نقلمکان به خانهای جدید، دختربچهای شروع به رفتارهای عجیب و نگرانکننده میکند، تا اینکه یک روز ناگهان پشت کمد ناپدید میشود. پدر، که از این اتفاق ویران شده، هیچ سرنخی از ناپدید شدن دخترش ندارد، تا اینکه یک جنگیر برای کمک از راه میرسد.
در آخرین روز از نخستین مأموریت سرنشیندار به مریخ، یکی از اعضای پایگاه «تانتالوس» باور دارد که کشفی خارقالعاده انجام داده است: شواهد فسیلشدهای از حیات باکتریایی. او که نمیخواهد افتخار این کشف نصیب گروه پشتیبانی شود، برخلاف دستورات عمل کرده و برای جمعآوری نمونههای بیشتر، بدون مجوز به مأموریتی انفرادی میرود. اما حفاریای که قرار بود معمولی باشد، به فاجعه میانجامد؛ زمین سست فرو میریزد و او به شکافی عمیق سقوط میکند. همکارانش که از این حادثه ویران شدهاند، تلاش میکنند پیکرش را بازیابی کنند. اما وقتی یکی دیگر نیز ناپدید میشود، آنها کمکم به این نتیجه میرسند که شکل حیاتی که کشف کردهاند، ممکن است خطرناکتر از آن باشد که تصور میکردند.
در حین خواب، گروهی از کمپکنندگان صدای نگرانکنندهای میشنوند. وقتی بیدار میشوند، خود را در حالتی میبینند که گرفتار خشم لا لورونا شدهاند.