ماجراهای تصادفی از نسل جواستار رو بیان میکنه که با جاناتان جواستار، مشهور به جوجو، شروع میشه و به خانواده و دوستانش کشیده میشه. هربار کسی که نام جواستار روی خودش داره باید با قدرتهای شیطانی روبرو شده و دنیا رو نجات بده. نیروهای شیطانی مثل دیو براندوی خوناشام یا موجودات باستانی ای که تصور میشه خون آشام و فناناپذیر هستند. در گذشته تصادفی برای
تاکشی هونگو، دانشجوی کالج و علاقهمند به موتورسیکلت، توسط سازمان شیطانی شوکر ربوده شده و به عنوان بخشی از برنامههای آنها برای تسلط بر جهان، به یک سایبورگ تبدیل میشود. اما قبل از اینکه آنها بتوانند تاکشی را شستشوی مغزی دهند تا دستوراتشان را انجام دهد، او فرار کرده و از تواناییهای پیشرفته جدید خود به عنوان کامن رایدر برای به راه انداختن یک جنگ یک نفره علیه سازمان شیطانی شوکر استفاده میکند و…
داستان در 300 سال بعد اتفاق می افتد. جایی که زمین و طبیعت آن توسط برنامه های نادرست نوع بشر ویران شده و نسل بشر را جنگل های دارای هوش و احساس، احاطه کرده است. در این میان، پسر جوانی به نام آگیتو دستگاهی را پیدا می کند که در آن ، دختر جوانی به نام تولا وجود دارد که برای انجام یک مأموریت ، از گذشته به این زمان فرستاده شده است ...