
امید و محسن و صفا پسران سرراهی هستند که در محلهای به نام آجری و با حمایت آقای اتابکی بزرگ شدهاند. امید به ماهور، دختری که به او درس زبان فرانسه میداد، دل میبازد. پس از مدتی که از رابطه این دو میگذرد، امید برای خواستگاری نزد خانواده ماهور میرود و با مخالفت پدر ماهور، مهندس اعتمادی، روبرو میشود.
فیلم داستان نقاشی است که خودکشی کرده ولی نجات پیدا می کند. او در بیمارستان با شیادی آشنا می شود که زندگی او را عوض می کند...
درباره ی دختری است که از پدرش به او ثروت میلیونی می رسد و پسر عموی دختر میلیونر تلاش خود را برای تصاحب اموالش می کند اما بر اثر یک اتفاق او با دو نفر آشنا می شود و…
داستان زنی است که با مشکلات فراوانی مواجه می شود و دقیقا زمانی که بیشترین نیاز به کمک را دارد توسط فردی ناشناس یاری می شود و …
شعبده بازی در طی یکی از اجراهایش زندگی همسر و خودش را دستخوش تغییرات جدی می کند...
داستان خواهر و برادری است که با هم زندگی می کنند.خواهر دچار اعتیاد می شود و برادرش می خواهد او را ترک دهد . در این مسیر خواهر برای این کار شروطی را به برادرش پیشنهاد می کند و…
عاشقی با اعمال شاقه» درباره پسر جوان ثروتمندی است که به قصد تفریح به شمال سفر می کند و در آنجا عاشق دختر صاحب رستورانی می شود و به خاطر او در آن رستوران مشغول به کار می شود..
دختری مبتلا به سرطان است و امیدی به زندگی ندارد، پدرش دنبال پسری مطمن می گردد تا دخترش به او وابسته شود و بتواند امید را در دل او زنده کند..
تاجر ثروتمندی به نام تیمور، که سالها در اروپا زندگی میکرده، پس از انقلاب و با آغاز جنگ وارد کشور میشود فرزندش، امید، همزمان با اوج جنگ برای انجام یک معامله تجاری، به خواست پدر، به باختران میرود پس از بازگشت امید که تحت تأثیر بردباری و از خود گذشتگی مردم قرار گرفته تصمیم میگیرد به جبهه برود…
طوفان (جمشید هاشم پور) در دوران جنگ زن و فرزند خود را از دست داده و پس از گذشت سالها کم کم به آرامشی نسبی رسیده تا اینکه یکی از خائنین به مملکت در دوران جنگ، از زندان آزاد شده و چون طوفان در زندانی شدن وی و اعدام برادرش نقش اساسی را داشته پس به سوی وی رفته و درصدد انتقام به هر نحوی بر می آید…