
یک خانواده فقیر، یک فرد مضطرب و یک صاحبخانه ناامید در دورههای مختلف زمانی، همگی یه یک خانه مرموز و عجیب گره خوردهاند و…
زمستان، 1843. یک زن جوان به دنبال مرگ مرموز مادرسالار خانواده اش تحت بازجویی قرار دارد. یادآوری او از وقایع، نور جدیدی را بر نیروهای بی سن پشت این تراژدی می افکند.
داستان یک کارمند فناوری آگورافوبیک که در سیاتل شواهد جنایتی را کشف می کند که
زمانیکه قاتلی اجیرشده به نام کای در مسیر جستجوی قاتلی دیگر راهی بانکوک می شود، ماموریتش برای انتقام تبدیل به مبارزه برای نجات دنیا از تهدیدی دیرینه می شود.
یک کشیش سرسخت با گذشته ای آشفته فراخوانده می شود تا یک شیطان قاتل را از یک خانواده وحشتزده ریشه کن کند.
وقتی یک خانواده جدید به همسایگی خانه لورا و خانوادهاش نقل مکان میکنند، دختر کوچکشان، مگان، به سرعت او را مجذوب خود میکند و خاطرات دردناکی از دختر خودش، جوزی، که چندین سال پیش مرده بود، ایجاد میکند
یک نویسنده نابغه منزوی یک شب را در عمارت دورافتاده خود می گذراند و منتظر است تا فرد خیالی خود ساخته اش بیاید و او را نابود کند.
مجموعه ای از بدترین ظالمان و خلافکاران تاریخ گرد هم آمده اند و نقشه ای برای به راه انداختن یک جنگ و از بین مردن میلیون ها نفر طراحی کرده اند. مردی باید قبل از این که دیر شود این نقشه را متوقف کند.
یک نوجوان ثروتمند و دوستانش که در یک مدرسه خصوصی نخبه تحصیل می کنند، در حالی که به دنبال یک سری رویدادهای عجیب و غریب فراطبیعی هستند، یک توطئه سیاه را کشف می کنند.
نوجوانی سفید پوست با چند جوان سیاه پوست درگیر می شود و او موضوع را با «درک» ، برادر بزرگ ترش که گرایشات تند نئونازی دارد، در میان می گذارد. «درک» بی مهابا سلاحش را بر می دارد و به سراغ جوانان سیاه پوست می رود، آنان را می کشد، و به زندان محکوم می شود. اما در زندان، به دلیل بدرفتاری زندانیان سفید پوست با او، دیدگاهش نسبت به سیاه پوستان عوض می شود...