نگهبان کامیون زرهی جیمز برودی با پسرش کیسی در حال حمل میلیونها دلار بین بانکها است، زمانی که تیمی از دزدان به رهبری روک نقشه تصاحب کامیون آنها را برای تصرف ثروتها طراحی میکنند. پس از یک تعقیب و گریز خشونتآمیز با ماشین، روک به زودی کامیون زرهی را محاصره کرده و جیمز و کیسی خود را در یک پل فرسوده گرفتار میبینند.
پس از مرگ غیرمنتظره پاپ، کاردینال لارنس مأمور مدیریت آیین مخفی و کهن انتخاب پاپ جدید میشود. او که همراه با قدرتمندترین رهبران کلیسای کاتولیک در واتیکان محصور شده تا این فرایند به پایان برسد، خود را در مرکز توطئهای مییابد که ممکن است به سقوط کلیسا منجر شود.
یک پدر تنها و دو زن از امنیت خانههایشان خارج میشوند تا با موجودات هیولاگونه روبرو شوند و جان یک پسر جوان را نجات دهند.
وسنت و آرانیا، یک زوج، به خانهای ردیفی و آرام نقلمکان میکنند و به دنبال آرامش و خلوت هستند. اما یک طوفان شدید آنها را در خانه گیر میاندازد و اختلالات ماورایی نگرانکنندهای شروع به رخ دادن میکند که ازدواجشان را به خطر میاندازد. وسنت باید حقیقت پشت این وقایع ماورایی را کشف کند، قبل از اینکه همه چیز از هم بپاشد.
داستان ماجراجوییهای الیان، شاهزاده خانم مصمم، را دنبال میکند که پس از اینکه یک طلسم مرموز پدر و مادرش، پادشاه و ملکه لومبریا، را به هیولا تبدیل میکند، باید برای نجات خانواده و پادشاهیاش در یک مأموریت جسورانه شرکت کند.
زندگی اندی گودریچ زمانی دستخوش تغییر میشود که همسرش وارد برنامه بازتوانی میشود و او را با بچههای کوچکشان تنها میگذارد. گودریچ به دخترش از ازدواج اولش، گریس، تکیه میکند و در نهایت به پدری تبدیل میشود که گریس هیچگاه نداشته است.
پورکی و دافی روزی را نجات خواهند داد، زمانی که یک نقشه مخفی بیگانه برای کنترل ذهن ها را کشف می کنند.
بعد از پیدا کردن یک تفنگ قدیمی پسر جوانی به نیروهای مقاومت شوروی می پیوندد تا در مقابل نیروهای آلمانی بایستد و وحشت جنگ جهانی را تجربه میکند ...
در دنیای آینده، سرویس «سرزمین عجایب» - که از هوش مصنوعی برای تکرار افرادی که مردهاند استفاده میکند - گسترده شده است. بایلی در سرزمین عجایب ثبت نام می کند تا مرگ قریب الوقوع خود را از دختر خردسالش پنهان کند. پس از تصادفی که دوست پسرش تائه جو را در کما می گذارد، جونگ این روزها را با یک نسخه احیا شده با هوش مصنوعی از ته جو که فضانورد در فضا شده است، سپری می کند. به این ترتیب مردم می توانند زندگی فارغ از حسرت و غم را انتخاب کنند.
دو فیکسر حرفهای به نامهای جک (با بازی جرج کلونی) و نیک (با بازی برد پیت) که پس از وقوع جرم، اقدام به پاککردن و از بین بردن سرنخها میکنند، برای سرپوش گذاشتن بر روی یک جنایت پیچیده و خطرناک استخدام میشوند. اما زمانی که وقوع حوادث غیرمنتظره همه چیز را از کنترل خارج میکند، این دو که خود را گرگهای تنها میدانند، مجبور به همکاری با یکدیگر میشوند و…