سامان که پنج سال پناهنده سیاسی بوده، به کشور برمی گردد. تبسم که پیش از سفر سامان، نامزد او بوده به استقبالش میآید و به میگوید دیگر ادامه رابطه آنها ممکن نیست...
فرزين دانشجوی انصرافی است كه پدر و مادرش از هم جدا شده اند و او با مادرش زندگی می كند. مادر فرزين قصد ازدواج مجدد دارد و فرزين هم بين رفتن به خارج از كشور و انواع و اقسام پريشانی ها و اضطراب ها تنها مانده و كسی او را درک نمی كند. او به طور اتفاقی با آيدا كه مدير يک مؤسسه خيريه است آشنا می شود و قرار می شود برای او سايت راه اندازی كند. به تدريج رابطه آنها عميقتر می شود و فرزين پی می برد كه آيدا می تواند او را به آرامش برساند...
این فیلم داستان نویسنده ای است که پس از سال ها انزوا تصمیم می گیرد داستانی درباره زندگی دختر جوانی بنویسد...
اسی که به جرم قتل زندانی است، با کمک رفیقش حاج توفیق از زندان آزاد میشود. اسی پس از آزادی سراغ دوستش علی میرود که در تعمیرگاه کار میکند. علی به او میگوید در همان تعمیرگاه مشغول کار شود اما اسی میگوید قصد دارد پولی کلان دربیاورد. اسی که متوجه میشود لیلا دختری که دوستش داشت - ازدواج کرده و به خارج رفته کاملاً سرخورده میشود. او سپس..
در سرزمینی به نام سومارای (خارج از سیاره زمین) فرمانروا با اهریمن پیمان می بندد تا در برابر کمک به فرزنددار شدن او، شوهر اولین دخترش را اهریمن انتخاب کند. اهریمن در سودای تصاحب فرمانروایی، مردی ترسو به نام عودکا را برای همسری دختر فرمانروا برمی گزیند، عودکا به سیاره زمین فرار می کند و سال ها بعد فرستاده ای برای بازگرداندن او، راهی می شود…
حسني، پسركي است كه با مادر خود روزگار را به سختي و تنگدستي مي گذراند، روزي براي فروش بز خود، كه خيلي هم او را دوست دارد به سمت بازار حركت مي كند، در راه به جادوگري برخورد مي كند كه در ازاي يك بطري پر از دود، بز را از حسني مي خرد. بطري ستوني از دود در حياط خانه حسني تشكيل مي دهد، كه حسني را به آسمانها مي برد. حسني در بالاي ابرها وارد خانه غول مي شود و در آنجا با مرغ تخم طلا آشنا مي شود و با مرغ تخم طلا از خانه غول فرار مي كند. پس از آن در مرتبه دوم حسني باز هم به دنياي بالاي ابرها مي رود، وارد خانه غول مي شود و جعبه موسيقي را كه ظاهراً سالها پيش متعلق به جادوگر پير بوده مي دزدد. در هنگام فرار از دست غول، جادوگر به كمك حسني مي آيد و غول را در بطري سحرآميز گير مي اندازد..
در فیلم عملیات 47، رودرا، پسر یک خانواده محترم هندو، هیچ گاه نمی تواند ظلم را تحمل کند و با ستمگران مقابله می کند و آن ها را به دست قانون می سپارد. یک روز پلیس او را به جرم قاچاق اسلحه و قتل کمیسر شهر دستگیر می کند. رودرا حالا باید از زندان فرار کند و بفهمد که چه کسی برای او پاپوش دوخته است…
پنج بچه که در عمارت غول پیکر عمویشان از جنگ جهانی دوم ماندند، از پری شنی که توانایی برآورده کردن آروزها را دارد، خواسته ای دارند...
در انیمیشن مولان 2 وقتی مولان خواستگاری شانگ رو قبول میکند نگهبان او، موشو می ترسد که او سرزمین مادریش را به خاطر وارد شدن به خانواده شانگ از دست بدهد در همین حال امپراطور از مولان و نامزدش درخواست میکند که برای دیدن آیندشان با سه شاهزاده همراه شوند...
در انیمیشن قلعه متحرک هاول داستانی عاشقانه بین دختری 18 ساله به نام صوفی، نفرین شده توسط جادوگری و دربند شده در بدن یک پیرزن، و یک جاذوگر به نام هارو است. سوفی بخاطر طلسم، به دنبال سرنوشتش می رود، سرنوشتی که او را به قلعه متحرک و عجیب هارو هدایت می کند. صوفی در قلعه با دیو آتش هارو، کاریشیفا آشنا می شود. کاریشیفا به او قول می دهد تا طلسم را از روی او بردارد و او را به 18 سالگی برگرداند، ولی تنها به شرطی که...