در مجموع 65 فیلمی ساخته شده در سالی 2006 و 1385 یافت شد.
در مجموع 65 فیلمی ساخته شده در سالی 2006 و 1385 یافت شد.
پس از این که یک تکاور دریایی قهرمان، علی رغم میل باطنی اش از خدمت در جنگ مرخص می شود با دزدیده شدن زنش توسط یک گروه دوباره به میدان بر می گردد...
یک پلیس مخفی در یک گروه تبهکاری و یک جاسوس از همان گروه در بین پلیس ها، تلاش می کنند تا یکدیگر را شناسایی کنند در حالی که پلیس به شدت با این گروه تبهکاری در جنگ است.
پل پارک وی تهران برای کوهیار هدایت صرفاً بخشی از یک بزرگراه نیست، پلی است به سوی رها روانبخش، پلی که کوهیار فکر می کند با حرکت خلاف جهت روی آن به قصه عشق می رسد، اما نمی داند که سرانجام این قصه لالایی نیست.
انیمیشن کاسپر در مدرسه وحشت، ماجرای مدرسهای ست که وظیفه کارمندان آن، آموزش دادن نحوهی ترساندن آدمها، به روحها است و تنها هنگامی ارواح به این مدرسه فرستاده میشوند که در آنها علاقهای نسبت به انسانها به وجود آید
داستان فیلم از جایی شروع می شود که یک روز آرتور به سرزنش پال می پردازد و در همان روز، پال تصمیم می گیرد تا از خانه بیرون رفته و شهر الوود را کاوش کند! پال آنقدر اعصابش خورد هست که هرآنچه در سر راهش قرار دارد را می خورد! ناگهان وقتی آرتور متوجه گم شدن پال می شود، به همراه دوستانش برای پیدا کردن پال کل شهر را زیر و رو می کنند. حال باید آرتور تمامی سرنخ هایی که پال به جا گذاشته را دنبال کند تا بتواند بالاخره وی را پیدا کند و ...
يك خبرنگار جنگي در هنگام عمليات از بقيه جدا افتاده، راه را گم مي كند. عدم شناخت او از منطقه و وضعيت بد جوي وي را با مشكلات و شرايط خاصي رو به رو مي كند. كه اين خود آغاز ماجراست.
یک پروفسور بیوتکنولوژی برای آغاز یک پروژه جدید به ایران سفر میکند. او در ایران با خبرنگاری آشنا میشود که داستان زندگی او را به طور کامل تغییر می دهد... .
رضا با موتور مسافرکشی میکند. او در نگاه اهالی، شیرین عقل است، لیکن در باطن جوانی با عاطفه و مهربان و برخوردار از سلامت کامل ذهنی است. در نزدیکی محل زندگی رضا، روستای کوچکی است که بخشی از جاده آن در مسیر سیل ویران شدهاست. اهالی برای تردد به آنجا ناچارند با موتورهای مسافرکش و از راه جنگلی عبور کنند. در همین ایام، لیلا معلم جدید روستا از راه میرسد و برای رفتن به مدرسه ناچار میشود با موتور سفر کند. رضا دلباخته لیلا شده، رفته رفته احوالاتش به گونهای تغییر مییابد که مادرش او را برای شفا به امامزاده میبرد...
طاها، پس از سالها اسارت به كشور بازمي گردد اما همه چيز تغيير كرده و نمي داند در پس اين واقعيت هاي تلخ، حقيقتي پنهان شده است..
نزدیک عید است و همه مردم مشغول خانه تکانی و استقبال از سال نو هستند. دختر جوانی به نام روحانگیز (ترانه علیدوستی) که خود را آماده ازدواج میکند، روز چهارشنبهسوری برای کار به خانه خانوادهای متوسط وارد میشود. فضای پرتنش و غمانگیز خانه، به همراه غوغای انفجار ترقههای چهارشنبهسوری فضایی بیثبات و ناآرام به وجود آورده است.