داستان این فیلم که بر اساس اتفاقات واقعی است، بین سالهای 91 تا 92 میگذرد که روایتگر شرایط زن فیلم به نام «ماحی» است. شرایطی که بازگوکننده معنای کلمه ماحی است که از آن به معنای محوکننده یا نابودکننده یاد میشود. این فیلم جزو فیلمهای انتقادی سیاسی ایران قرار میگیرد.
مردی که پس از سالها از زندان با شرط آزادی بیرون آمده، حالا شغل عجیبی پیدا کرده است، او باید از یک میلیونر ثروتمند که فقط توانایی حرکت چشم ها را دارد، مراقبت کند.
در اپلیکیشنهای آموزشی برگزیده، ربات های سخنگو موجودات کوچک کنجکاوی هستند که در دنیای زیر صفحهنمایشهای ما زندگی میکنند و به ماجراجوییهای سرگرمکننده میروند تا به سوالات کودکان پاسخ دهند، مانند اینکه شب چگونه اتفاق میافتد یا چرا باید دندانهایمان را مسواک بزنیم.
و پیشبینی باشکوه ویتیاز بوریسپول این بود که پسری خواهد داشت که یک جنگجوی بزرگ خواهد شد و روسیه را از بلای عظیم نجات خواهد داد. اما، مثل همیشه، همه چیز برعکس شد: قهرمان به دنیا آمد... دخترم بود. و نجات روسیه هنوز لغو نشده است. چگونه باید با دشمنی جنگید که سه سر داشت و هر یک از سرها ظرافتهای خاص خود را؟
امید با خوشحالی تولدش را همراه با همسر و خانوادهاش در ویلا زیبایی نزدیک به دریای خزر جشن میگیرد. یک تماس تلفنی از همسر سابق امید، جشن را متوقف میکند، چرا که او خبری شوکهکننده میدهد که تهدید میکند زندگی جدیدی که او در تلاش است بسازد را به هم بریزد.
در سال 2050 میلادی، یک گوریل غولپیکر به نام کونگ، در جزیره آلکاتراز ویرانی به بار میآورد و تحت تعقیب قرار میگیرد. البته بسیاری از تعقیبکنندگان این حیوان غول پیکر نمیدانند که یک نابغه شرور از او برای اجرای نقشه خود استفاده کردهاست و...
در شهری که کنتا اوچیا زندگی میکند، قتلی رخ میدهد. بدن مثله شدهای در کنار رودخانه پیدا میشود و کنتا، پسری دبستانی، یک تمساح را در آب میبیند. با اینکه در کلاس به عنوان دروغگو شناخته شده است، تصمیم میگیرد با کمک دوستش آن موجود را بگیرد. آیا بدن توسط تمساح مثله شده یا توسط قاتل؟ تمامی ارتباطات به کنار رودخانه منتهی میشود و شامل معلمش، والدینش و دختری که در آن سوی رودخانه در حال تمرین ترومپت است، میشود.
بو یونگ یک جراح با تجربه است که در گذشته در یک مرکز پزشکی بزرگ در سئول کار می کرده و پس از اینکه یک حادثه ناگوار رخ می دهد تصمیم می گیرد در بیمارستانی کوچک مشغول به کار شود و...
درمورد پسربچهای بهنام «نیکی» است که فکر میکند میتواند با ذهنش اژدها را کنترل کند و بهاین وسیله به پدرش کمک کند و باعث افتخار او باشد که...
موضوع دربارهٔ بادیگاردی است به نام حیدر که وظیفه حفاظت از مسؤولان بلندپایه کشور را برعهده دارد. نقش او را پرویز پرستویی بازی میکند. حیدر شخصیت آرمانگرایی است که مسائلی را در کارش میبیند و این مسائل او را نسبت به کارش دچار تضاد و شک و تردید میکند.