و پیشبینی باشکوه ویتیاز بوریسپول این بود که پسری خواهد داشت که یک جنگجوی بزرگ خواهد شد و روسیه را از بلای عظیم نجات خواهد داد. اما، مثل همیشه، همه چیز برعکس شد: قهرمان به دنیا آمد... دخترم بود. و نجات روسیه هنوز لغو نشده است. چگونه باید با دشمنی جنگید که سه سر داشت و هر یک از سرها ظرافتهای خاص خود را؟
امید با خوشحالی تولدش را همراه با همسر و خانوادهاش در ویلا زیبایی نزدیک به دریای خزر جشن میگیرد. یک تماس تلفنی از همسر سابق امید، جشن را متوقف میکند، چرا که او خبری شوکهکننده میدهد که تهدید میکند زندگی جدیدی که او در تلاش است بسازد را به هم بریزد.
در سال 2050 میلادی، یک گوریل غولپیکر به نام کونگ، در جزیره آلکاتراز ویرانی به بار میآورد و تحت تعقیب قرار میگیرد. البته بسیاری از تعقیبکنندگان این حیوان غول پیکر نمیدانند که یک نابغه شرور از او برای اجرای نقشه خود استفاده کردهاست و...
در شهری که کنتا اوچیا زندگی میکند، قتلی رخ میدهد. بدن مثله شدهای در کنار رودخانه پیدا میشود و کنتا، پسری دبستانی، یک تمساح را در آب میبیند. با اینکه در کلاس به عنوان دروغگو شناخته شده است، تصمیم میگیرد با کمک دوستش آن موجود را بگیرد. آیا بدن توسط تمساح مثله شده یا توسط قاتل؟ تمامی ارتباطات به کنار رودخانه منتهی میشود و شامل معلمش، والدینش و دختری که در آن سوی رودخانه در حال تمرین ترومپت است، میشود.
بو یونگ یک جراح با تجربه است که در گذشته در یک مرکز پزشکی بزرگ در سئول کار می کرده و پس از اینکه یک حادثه ناگوار رخ می دهد تصمیم می گیرد در بیمارستانی کوچک مشغول به کار شود و...
درمورد پسربچهای بهنام «نیکی» است که فکر میکند میتواند با ذهنش اژدها را کنترل کند و بهاین وسیله به پدرش کمک کند و باعث افتخار او باشد که...
موضوع دربارهٔ بادیگاردی است به نام حیدر که وظیفه حفاظت از مسؤولان بلندپایه کشور را برعهده دارد. نقش او را پرویز پرستویی بازی میکند. حیدر شخصیت آرمانگرایی است که مسائلی را در کارش میبیند و این مسائل او را نسبت به کارش دچار تضاد و شک و تردید میکند.
به دنبال یک دور همی خاص، زندگی چند خانواده زندگی به هم پیوند میخورد. از روز تولد مشترک گرفته تا چیز هایی که حتی انتظارش را ندارند...
فیلم لاک قرمز یک اثر اجتماعی است و یک فیلم زنانه است و بیشتر به مطالبی در مورد زنان اشاره میکند.این فیلم در مورد یک دختر ساده ای است که بعد از سالها به دستان خود لاک قرمز زده است اما از شانس بد روزگار صورت های مختلف خود را به او نشان میدهد و او را نا امید میکند.این دخترک یک پدر معتاد دارد و با مادر و خواهر خود در جنوب شهر زندگی میکنند و به دلیل اعتیاد پدرش مشکلات زیادی برایشان به وجود می آید.نام دخترک داستان ما اکرم است که غرورش از هر چیزی برایش مهم تر هست و هرکاری میکند تا غرورش از بین نرود اما در اخر داستان او به یک شخصیت دیگر تبدیل میشود...
سهیل پس از چندین سال، نشانی نیلوفر را پیدا کرده و به سراغش آمدهاست. رابطه آنها که در گذشته ناکام مانده، حالا درآستانه شکلگیری دوباره است.