در مجموع 124 سریالی ایرانی یافت شد.
در مجموع 124 سریالی ایرانی یافت شد.
قسمت پانزدهم منتشر شد.
نیسان آبی قصه جمشید است و رضا، قصه دو دوست قدیمی که روزی روزگاری عاشق دو خواهر به اسم زری و پری شدند و با آنها ازدواج کردند. جمشید شیفته جمشید هاشمپور است و نیسان آبیاش؛ رضا هم عاشق شعر و شاعری و در رویاهایش شاعری نامدار! جمشید با نیسانش کار میکند و ریال روی ریال میگذارد تا چرخ زندگیاش بچرخد، رضا هم در جستجوی فرصتی برای بهبود اقتصاد زندگیاش و شغلی بهتر! البته قصهها دست از سر زندگی جمشید و رضا برنمیدارند و مدام آنها را درگیر اتفاقاتی ریز و درشت میکنند، اتفاقاتی که گهگاه لحظات شیرینی میسازند و گاهی هم غمگین! نیسان آبی قصه جیب خالی است و پول، قصه عشق است و شیفتگی، قصه خیانت است و وفاداری و از همه مهمتر نیسان آبی قصه خانواده است.
قسمت آخر منتشر شد.
همایون و ارغوان در آستانه ازدواج، قربانی خیانتی هولناک می شوند. همایون پشت دیوارهای زندان برای انتقام از سامان لحظه شماری می کند که مرگ از راه می رسد. آرشام یکتا متولد می شود. دختری به نام صحرا کنارش قرار می گیرد تا مسیر انتقام از خائنان برای آرشام هموار شود.
قسمت نهم منتشر شد.
ناتو سریال، برنامه، مسابقه یا رئالیتی شو جدید نمایش خانگی است که جایگزین فصل اول پدرخوانده است. سریال یا برنامه ناتو به صورت هفتگی برای دانلود قرار می گیرد. این مسابقه با اجرای بی نظیر محمدرضا علیمردانی و کارگردانی مهدی صفی یاری است.
سریال گردن زنی، داستان سرنوشت باران و نیما در شب عروسیشان است که با آزادی خلافکار سابقهداری به نام شاهرخ تغییر کرده و سبب فاش شدن رازهای خانوادگی بسیار زیادی پیرامون آنها و تک تک افراد خانوادههایشان میشود.
داستان سه نسل را به صورت همزمان و پیوسته روایت میکند، از دغدغه های امروز جوانان تا آسیب مسائل روز خانوادگی و اجتماعی…
پاداش حکمت به همراه دستیارش طوفان به قصد تعمیرات وارد موسسه گلشنِ جاوید می شوند. همزمان خانم گلشن مالک خیریه برای تخلیه موسسه در آنجا حضور پیدا می کند. برو بچه های خیریه با خواهش و اصرار سعی در منصرف کردن گلشن از تصمیمش دارند.این اتفاق پاداش و طوفان را درگیر ماجراهایی غیرقابل پیش بینی می کند.
قسمت دوازدهم منتشر شد.
سریال داریوش، قصه مردی است که پس از یازده سال، به شهری که از آن گریخته بود، باز میگردد.
قسمت چهارم منتشر شد.
گروهی از قاچاقچیان مواد مخدر برای دور زدن صاحب کارشان و مهاجرت نیاز به سرمایه هنگفتی دارند و به همین دلیل دست به سرقتی بزرگ می زنند و...
قسمت بیست و هفتم منتشر شد.
داستان پزشکی به نام هومن صحرایی است. او که پزشکی متعهد و متخصص است، به دلایلی مجبور می شود در بیمارستانی دیگر به نام حاشیه مشغول به کار شود. در این بین با افرادی غیر متخصص و سود جو آشنا شده و وارد ماجراهایی تازه می شود.
یک آپارتمان که از سه خانه تشکیل شده و یکی از خانهها صاحبخانه آپارتمان در نقش آقای پیردوست و پسرش در نقش کوروش که مغازهای نیز در نزدیکی دارند. مستأجر خانه دوم یک کارآگاه در نقش اردلان پشندی و همسرش در نقش منیژه و خانه سوم منزل باجناغ اردلان در نقش بامشاد و همسرش در نقش مژده است…