قسمت هشتم منتشر شد.
در دنیایی که توسط هیولاها تسخیر شده است، هیون، یک دانش آموز دبیرستانی که خانواده اش را در یک حادثه وحشتناک از دست داده است، به یک آپارتمان کوچک در حومه شهر نقل مکان می کند. هیون در ابتدا سعی می کند از دنیای بیرون دوری کند، اما به زودی متوجه می شود که هیولاها به آپارتمان او نیز حمله کرده اند. او برای زنده ماندن باید با سایر ساکنان آپارتمان متحد شود، هرچند که آنها همه از پیشینه های متفاوتی هستند.
زمانی که توکیو مورد حمله کایجو قرار گرفته، اولترامن متوجه می شود که بزرگترین چالش او مبارزه با هیولاهای غول پیکر نیست، بلکه بزرگ کردن هیولا است.
شهر مانستروپولیس، وارد دورانی می شود که به تدریج، انرژی مورد نیاز خود را از خنده کودکان تامین کند. در این میان، یکی از فارغ التحصیلان دانشگاه هیولاها به نام تایلر تاسکمون، رویای همکاری با مایک وازوفسکی و جیمز سالیوان را در سر می پروراند و...
قسمت هشتم منتشر شد.
آنها می گویند هر چیزی که تو را نکشد، قوی ترت می کند، اما این در مورد ضعیف ترین شکارچی جهان سونگ جین وو صدق نمی کند. پس از قتل عام وحشیانه توسط هیولاها در یک سیاه چال رده بالا، جین وو با سیستم بازگشت، برنامه ای که فقط او می کند.
نبرد ناامیدانهی بشر برای بازپسگیری زمین از دست گودزیلا همچنان ادامه دارد. برگ برنده برای شکست پادشاه هیولاها ممکن است مکاگودزیلا باشد ، یک سلاح رباتیک که تصور میشد حدودا بیست هزار سال پیش از دست رفته است و…
در آیندهای دور، بشر بارها توسط نیروی «کایجوس» ملقوب شده است. نیرویی که در راس قدرت آن گودزیلا، فرمانروای هیولاها قرار دارد...
ابرهیولاها تصمیم دارند تا جشن روز مردگان را به همراه خانوادههای خود برپا کنند. در این میان تعدادی از هیولاهای جدید با گروه رژهی خود وارد دهکدهی ابرهیولاها شده و…
هنگامی که یک تهدید جدید که قادر به نابود کردن کل سیاره است ظاهر می شود، Optimus Prime و Autobots باید با یک گروه قدرتمند به نام Maximals متحد شوند. در حالی که سرنوشت بشریت معلق است، انسانهای نوح و النا هر کاری که لازم باشد برای کمک به ترانسفورماتورها انجام میدهند، زیرا آنها درگیر نبرد نهایی برای نجات زمین هستند.
ک دانش آموز 15 ساله دبیرستانی باهوش به طور غیر منتظره ای به یک مدرسه شبانه روزی منتقل می شود و دره ای از هیولاها را از بعد دیگری باز می کند.
زنی جوان به نام سلین پس از مرگ مرموز پدرش، اموال او را به ارث میبرد. در حالی که سلین تلاش میکند درباره نحوه مرگ پدرش بیشتر بداند، متوجه میشود که خانه او توسط فرقهای استفاده میشود که به دنبال احضار مخوفترین هیولاهای لاوکرفت هستند و…