
در دهه 1950، یک تازهعروس بهظاهر عاقل و برادرشوهر سرکش او، سفری موازی را در مسیر خطر، عشق و کشف خود آغاز میکنند.
خوان پرسیادو، پس از مرگ مادرش به دهکده متروکه و وهمآلود کومالا سفر میکند تا پدرش، پدرو پارامو را پیدا کند. در این دهکده، او با ارواح و خاطرات افرادی مواجه میشود که در گذشته تحت تسلط پدرو پارامو، ارباب ظالم و عاشقپیشه، زندگی کردهاند...
خانواده کلات پس از ناپدید شدن دخترشان، از بیکفایتی پلیس ناامید میشوند و تصمیم میگیرند خودشان دست به کار شوند. آنها برنامهای جسورانه برای جاسوسی در محله طراحی میکنند. در مسیر تلاش برای کشف حقیقت، با پردهبرداری از رازهای تاریک و اسرار شگفتانگیز همسایگان، داستان پیچیده و مهیجی رقم میخورد.
پس از جدایی به دلیل رفتارهای غیرقابل پیشبینی و آمیخته با عصبانیت ناشی از مصرف الکل، فرانک تلاش میکند تا همسرش، لورا، را بازگرداند. او یک گردنبند عتیقه زیبا که در کیسه شواهدی مربوط به سال 1938 در ایستگاه پیدا کرده، به او هدیه میدهد. اما متأسفانه، این گردنبند پل ارتباطی با روح معذب و شیطانی پسری از گذشتههای دور است. لورا و دخترانش خود را در معرض خطرات وحشتناکی از سوی پسربچهای میبینند که دیگر وجود ندارد.
یک اودیسه در زمان و خاطره، با محوریت مکانی در نیوانگلند که در ابتدا بهصورت یک بیابان و بعدها بهعنوان یک خانه، داستان عشق، فقدان، مبارزه، امید و میراث را میان زوجها و خانوادهها در طول نسلها روایت میکند.
در مورد دو مبلغ مذهبی جوان است که برای تبلیغ دین خود، به اشتباه به خانه فردی خطرناک و شیطانی به نام آقای رید میروند حال این دو نفر در یک بازی مرگبار گرفتار شده که آنها را مجبور به اثبات ایمانشان میکند و…
وقتی دختر نوجوانش پس از یک تجربه نزدیک به مرگ، رفتارهای روز به روز نگرانکنندهتری از خود نشان میدهد، مادر متقاعد میشود که دخترش همراه چیزی شیطانی از آن طرف بازگشته است.
یک بررسی عمیق در مورد یکی از معماهای پایدار و پرخطر در فناوری و مالی: ریشههای بیتکوین و هویت خالق ناشناس آن، ساتوشی ناکاموتو.
کلاب مشغول شکار هست قبیله او به صورت وحشیانه ای قتل عام می شوند و تنها بازمانده فرزند کلاب می باشد. کلاب بازمی گردد و با دیدن این صحنه آتش انتقام در ا و شعله ور می شود و گرفتن انتقام با نیروهای طبیعت به مبارزه برمی خیزد…
آرامش کریسمس بر شهر کوچک حاکم می شود، اما در بازار کریسمس، فعالیت های شدیدی وجود دارد. ماریان یک خرس عروسکی را در بالای قفسه کشف می کند. آیا او زنده است؟ ماریان باید عروسکی را به هر نحوی دریافت کند. اما تدی می خواهد به یک ثروتمند برسد ...