در جریان خروج نیروهای ایالات متحده از افغانستان در سال 2021، گروهی از سربازان زن که خود را به عنوان نیروی امداد پزشکی جا زدهاند، به مأموریتی فرستاده میشوند تا گروهی از نوجوانان ربودهشده را که میان داعش و طالبان گرفتار شدهاند، نجات دهند.
داستان ستوان بریگادیر آرجون ساکسنا را روایت میکند که در سفری از پاکستان به هند، به دنبال کشف هویت واقعی خود و مبارزه با دلالان بازار سیاه میرود، افرادی که با تروریستها برای انجام حملات بزرگ در کشور همکاری میکنند.
یک افسر امنیت فرودگاه تلاش میکند تا از یک مسافر مرموز پیشی بگیرد که او را مجبور میکند یک شیء خطرناک را به طور غیرقانونی به پرواز شب کریسمس منتقل کند.
روث کلارک، زنی میانسال و سختکوش که به عنوان یکی از بهترین تولیدکنندگان شربت افرا در کانادا شناخته میشود، دیگر تحمل مقید بودن به قوانین بروکراتیک و ادب اجتماعی کشورش را ندارد. با کمک رمی بوشار، یک شخصیت ساده و کوچکاندام محلی، مسیر تازهای در پیش میگیرد.
1944، ورمیلیو، یک روستای کوهستانی دورافتاده است. ورود پیِترو، یک سرباز فراری، به خانواده معلم روستا، و عشق او به دختر بزرگ معلم، مسیر زندگی همه را تغییر خواهد داد.
مالک از اسپانیا باز میگردد و متوجه میشود که پدرخواندهاش، سرژ، دستگیر شده است. در روز دادگاه، وکیل ایریس پیشنهادی به مالک میدهد: یک دزدی خطرناک انجام دهد تا آزادی سرژ به دست آید. مالک قبول میکند و برای یک ماموریت آخر، به جمع شریکان سابق شریف میپیوندد.
مری و تام، خواهر و برادر ایرلندی بیسرپرستی هستند که در سال 1886 با کشتی اقیانوسپیما به نیویورک میرسند. آنها بهسرعت خود را درگیر یک سفر پرماجرا و هیجانانگیز در سراسر کشور، سوار بر قطار معروف به «قطار یتیمان»، میبینند؛ جایی که با دوستی فوقالعاده آشنا میشوند که زندگیشان را برای همیشه دگرگون خواهد کرد.
دومینیک، یک قاتل حرفهای آموزشدیده، برای فرار از گذشته پرآشوب خود تلاش میکند زندگی جدیدی را در آمریکای جنوبی آغاز کند. اما بهزودی خود را در شهری مییابد که گرفتار خشونت و فساد است. در مواجهه با حملات بیرحمانه پلیس و مافیا، دومینیک باید تصمیم بگیرد که آیا از خود محافظت کند یا از خانواده بیگناهی که به او پناه دادهاند.
اوزی، پس از جدا شدن از والدینش زمانی که خانهشان در جنگل نابود میشود، توسط صاحبان مهربان یک پناهگاه حیاتوحش نجات داده میشود. آنها اوزی را در امنیت نگه میدارند و به تدریج به او زبان اشاره را آموزش میدهند. اوزی با ترکیب مهارتهای جدیدش و استعداد طبیعیاش در استفاده از شبکههای اجتماعی، بهسرعت مخاطبان جهانی پیدا میکند. زمانی که او متوجه میشود ممکن است والدینش زنده باشند، تصمیم میگیرد سفری را برای یافتن آنها آغاز کند و در عین حال جهان را از وقایعی که در جنگلهای بارانی رخ میدهد، آگاه کند، پیش از آنکه
دلیا بالمر، یک پرستار قراردادی، با سوئینی آشنا شد، کسی که اعتراف کرد دوست دختر سابقش را به قتل رسانده است. سوئینی به او حمله کرد و سپس از دستگیری گریخت. دلیا پس از بازسازی زندگی خود، هفت سال بعد با سوئینی روبرو شد، زمانی که او به دلیل قتلی دیگر دستگیر شده بود.