
وقتی جسیکا با خانوادهاش به خانه دوران کودکیاش برمیگردد، کوچکترین دخترخواندهاش آلیس وابستگی وهمآوری به خرس عروسکی به نام چانسی که در زیرزمین پیدا میکند پیدا میکند. آلیس شروع به بازی با چانسی می کند که بازیگوشی شروع می شود و به طور فزاینده ای شیطانی می شود. همانطور که رفتار آلیس بیشتر و بیشتر نگران کننده می شود، جسیکا مداخله می کند تا متوجه شود که چانسی بسیار بیشتر از خرس اسباب بازی پر شده ای است که او معتقد بود.
یاسی دختر جوانی که در یک کارگاه خیاطی کار میکند، با زال جوانی آشنا میشود. او پیجی در اینستاگرام برای زال راهاندازی میکند و در کوتاه زمانی، مخاطبین بسیاری پیج را فالو میکنند. یاسی که به درآمد زایی از پیج فکر میکند، پست و استوریهایی با موضوع کاندیداتوری زال در انتخابات ریاست جمهوری بارگذاری میکند. این در حالیست که زال جوان علیرغم مخالفت با یاسی، عاشق او شده است.
سال ها پیش، بیوک همسرش را به خاطر خطای پزشک از دست داده و در نزاعی به قتل می رسد. اکنون دخترش به دنبال انتقام از قاتل اوست و تنها شاهد این اتفاق، نامزد قاتل است.
در بحبوحه مبارزات هند برای آزادی در سال 1942، یک دختر جوان شجاع یک ایستگاه رادیویی زیرزمینی را راه اندازی می کند تا پیام وحدت را منتشر کند و در جریان جنبش ترک هند، تعقیب و گریز هیجان انگیزی را با مقامات بریتانیایی آغاز می کند.
یک کارآگاه شیکاگو پس از اینکه جنایات یک قاتل زنجیرهای نوظهور با جنایاتی که پنج سال قبل از آن تحقیق کرده بود مطابقت میدهد، به اسکاتلند سفر میکند، که یکی از آنها صحنه جنایت دوست دختر کشته شدهاش بود.
دختر و پسری جوان به نام یاس و دام پس از جداییهای غمانگیز، در عذاب هستند. در این میان آنها در طول یک روز پر حادثه در جنوب لندن با یکدیگر روبرو شده و به هم کمک میکنند تا با ترس های سابق خود کنار آمده و بار دیگر ایمانشان به عشق را به دست آورند…
پس از شکست تانوس و بازگرداندن شرایط به حالت عادی، اسکات لنگ زندگی آرام و خوش و خرمی را تجربه میکند. این آرامش پس از شیطنتهای کیسی، دختر اسکات که سعی دارد تا جا پای پدرش بگذارد، به آشوب کشیده میشود.
در زمان شیوع یک بیماری کشنده، یک مادر و دختر نوجوانش مجبور می شوند تا در خانه خود بمانند و دوران قرنطینه را بگذرانند، اما رابطه آنها به مرور با تغییرات بسیاری روبرو می شود که...
دختری به نام اِما ویلسون وقتی پدرش در بیمارستان بستری میشود، از نیویورک به زادگاهش در ایتالیا بازگشته و در خانه والدینش میماند. حال او تنها در خانه، با یک موجود شیطانی روبرو میشود که به یک رادیو نفرین شده متصل است.
پسری یک روز را با یک دختر می گذراند و آن دختر بعد از آن روز به طور کامل ارتباطـش را با او قطع می کند، این پسر به خاطر علاقه ای که به این دختر پیدا کرده است، سر تا سر جهان را دنبال این دختر می رود اما نمی داند چه اتفاقات شومی انتظارش را می کشند.