آنتونی سوپرانو جوان در یکی از پرآشوب ترین دوران تاریخ نیوآرک در حال بزرگ شدن است و درست زمانی که گانگسترهای رقیب شروع به خیزش می کنند و قدرت خانواده جنایتکار دیمئو را در شهر فزاینده نژادی به چالش می کشند ، مرد می شود.
گلسا دختری 16 ساله است که به همراه خانوادهاش در شهری کوچک در اطراف تهران زندگی میکند. او بیشتر اوقات خود را با گروهی از دوستانش میگذراند. یک روز آنها تصمیم میگیرند تا دست به اقدامی هیجانانگیز بزنند؛ اقدامی که پیامدهای غیرمنتظرهای در پی خواهد داشت و از کاری صرفاً سرگرمکننده و هیجانانگیز، به دردسری پیچیده تبدیل میشود. اتفاقاتی که رخ میدهد، از اساس دیدگاه گلسا نسبت به زندگی را تغییر میدهد
آموزگاری که به تازگی در یکی از مدارس جنوب شهر عهدهدار امر تدریس است، سعی برآن دارد که برخورد متفاوتی با شاگردان فقیر کلاس داشته باشد. پس از ماجراهایی که در مدرسه رخ میدهد با توطئه یک خبرچین، آموزگار توسط مأمورین ساواک دستگیر شده و مدرسه بار دیگر به صورت سابق خود باز میگردد، دیگر کسی به شاگردان فقیر کلاس توجهی ندارد...
در فیلم ما همه گناهکاریم درباره زندگی فرهاد است که برای تامین مخارج زندگی اش دچار مشکل است. علاوه بر این برای درمان دخترش هم دچار می شود و حاضر است برای تهیه این پول هرکاری انجام دهد و...
سروان قربانی (پرویز پرستویی)، افسر وظیفهشناس است که کارش را به خوبی و با صداقت تمام انجام میدهد. او که باید هرچه زودتر کلانتری محل خدمت اش را به مالک اصلی اش تحویل دهد، به او اطمینان میدهد که قصد تخلیه کلانتری را دارد ولی متأسفانه هیچکس حاضر نیست ملکش را به کلانتری اجاره دهد. در این میان سروان قربانی در ماجرای سرقت یک مومیایی نیز گرفتار میشود و…
رضا با موتور مسافرکشی میکند. او در نگاه اهالی، شیرین عقل است، لیکن در باطن جوانی با عاطفه و مهربان و برخوردار از سلامت کامل ذهنی است. در نزدیکی محل زندگی رضا، روستای کوچکی است که بخشی از جاده آن در مسیر سیل ویران شدهاست. اهالی برای تردد به آنجا ناچارند با موتورهای مسافرکش و از راه جنگلی عبور کنند. در همین ایام، لیلا معلم جدید روستا از راه میرسد و برای رفتن به مدرسه ناچار میشود با موتور سفر کند. رضا دلباخته لیلا شده، رفته رفته احوالاتش به گونهای تغییر مییابد که مادرش او را برای شفا به امامزاده میبرد...
گروهی از دوستان که همگی اهل شمال شرق هند هستند اما اکنون ساکن دهلی میباشند. در این میان آنها تصمیم میگیرند برای جشن عروسی یکی از دوستان خود یک غذای تند و ویژه درست کنند. اما این موضوع باعث درگیری آنها با همسایههای جدیدشان شده و…
داستان درست پس از قسمت قبلی اغاز میشود جایی که راکی ، رئیس خطرناک کی جی اف یعنی گارودا را جلوی تمام افرادش سلاخی میکند و اکنون خوده راکی با کمک مردم کل قدرت کی جی اف را بدست میگیرد ولی تازه این شروع ماجراست چرا که دشمنانش بیشتر میشوند ولی در میان انها شخصیت که همه از شنیدن نامش به لرزه می افتند و ان شخص ادیرا میباشد که برای کشتن راکی راهیه کی جی اف میشود از طرفی دیگر دولت هند نیز تصمیم دارد هر طور شده راکی را دستگیر کند ولی قدرت او هر روز بیشتر میشود و...
گاهی شهر با تمام بزرگی و شلوغی اش برای بعضی آدمها همقواره ی یک پاسیو ، کوچک می شود!
این فیلم داستان نویسنده ای است که پس از سال ها انزوا تصمیم می گیرد داستانی درباره زندگی دختر جوانی بنویسد...