
در حالی که اعضای سپاه شکارچیان دیو و هاشیراها در حال شرکت در برنامهای گروهی برای تقویت جسمی به نام «تمرین هاشیرا» بودند تا خود را برای نبردی بزرگ با شیاطین آماده کنند، موزان کیبوتسوجی در عمارت اوبویاشیکی ظاهر میشود. با به خطر افتادن جان رهبر سپاه شکارچیان دیو، تانجیرو و هاشیراها با شتاب به مقر فرماندهی میرسند، اما بهدست موزان کیبوتسوجی به درون فضای اسرارآمیزی سقوط میکنند. مقصد این سقوط، دژ اصلی شیاطین است . قلعه بینهایت. و اینگونه، میدان نبرد نهایی میان سپاه شکارچیان دیو و شیاطین شعلهور میشود.
نخستوزیر بریتانیا و رئیسجمهور آمریکا رقابتی علنی دارند که اتحاد میان کشورشان را به خطر انداخته است. اما زمانی که هدف دشمنی قدرتمند قرار میگیرند، ناچار میشوند برای نجات خود به یکدیگر اعتماد کنند و در یک فرار دیوانهوار و چندملیتی همراه شوند. در کنار نوئل، مأمور باهوش سازمان MI6، آنها باید راهی برای خنثی کردن توطئهای بیابند که جهان آزاد را تهدید میکند.
وقتی ریکی آزادروح بهطور ناگهانی دوباره وارد زندگی گلن — که بهزودی پدر میشود — میشود، این دو دوست صمیمی سابق راهی یک سفر جادهای خودجوش از لسآنجلس به ساکرامنتو میشوند.
پسری شیفته فضا با تخیلی فعال، ناگهان وارد ماجرایی کیهانی میشود؛ جایی که باید با موجودات بیگانه و عجیب و غریب رابطهای تازه برقرار کند، از بحرانی در مقیاسی میانکهکشانی عبور کند و در این میان، هویت واقعی خود را نیز کشف کند.
کودکی با سرپیچی از تابوی باستانی سوت زدن در غروب، وحشتی شوم را که به شخصیتی نفرین شده که همان اشتباه را مرتکب شده، گره خورده است، آزاد میکند. او که گرفتار نفرینی گریزناپذیر است، به مسابقهای مرگبار با زمان پرتاب میشود - زیرا اگر شکست بخورد، کابوس به واقعیت جدید او تبدیل خواهد شد.
کماندوهای نیروهای ویژه در حین انجام یک ماموریت توسط یک فضاپیمای مرموز ربوده میشوند. پس از بیدار شدن در سفینه، خود را طعمه یک نژاد بیگانه بیرحم میبینند که برای بقا میجنگند.
پس از انتقال از زندان نوجوانان به زندان بزرگسالان، مل بلایت تحت حمایت مارک شپرد، منفورترین جنایتکار استرالیا، و وارن مورفت، زندانی که به زودی با قید وثیقه آزاد میشود، قرار میگیرد. با رشد یک مثلث پدرانه بین آنها، میبینیم که حتی بدترین مردان نیز کمی خوبی در درون خود دارند که میتواند آنها را نابود کند.
در داستانی که میلیاردها سال را دربر میگیرد، یک بویه و یک ماهواره مدتها پس از انقراض انسانها بهصورت آنلاین با یکدیگر آشنا میشوند. آنها در حین آشنا شدن با زندگی روی زمین، خودشان را نیز کشف میکنند و درمییابند زنده بودن و عاشق شدن چه معنایی دارد.
مردی که شش ماه قبل در یک تصادف ناگهان فوت دوست دخترش را تجربه کرده، در تلاش است تا با این موضوع کنار بیاید و در یک دوره آزمایشی خواب ثبت نام میکند که به او اجازه میدهد زندگی خود را با او از طریق رویاهای شفاف بازسازی کند.
پنج سال پس از آنکه «جاتین رامداس» به مقام سروزیر ایالت کرالا رسید، تصمیم او برای همپیمانی با نیروهای فرقهگرا به رهبری «بالراج بابا باجرانگی»، باعث میشود «استفن ندومپالی» ملقب به «خورشی ابراهیم» به همراه دستیار وفادارش «زاید مسعود» بازگردد تا ایالت زادگاهش را نجات دهد و حسابهای ناتمام را تسویه کند.