بزودی
در خانهٔ مادربزرگ، همه خانواده دور هم جمع شدهاند تا جشن تولدی برای مادربزرگ بگیرند. همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه داماد خانواده که به دلیل سفر در این مهمانی حضور نداشته سرزده میرسد و شمش طلایش را میخواهد که چندین وقت قبل به امانت در خانه مادربزرگ گذاشته بودهاست. با یک گشتن ساده متوجه نبود شمش طلا میشوند. این ماجرا آغازگر تنشی بزرگ در بین اعضای خانواده است. تمام افرادی که حضور دارند انگیزههایی برای برداشتن شمش طلا دارند و به مرور بحران پیچیدهتر میشود.
آمیا از بارسلونا به زادگاه مادرش که شهر کوچکی است نقل مکان می کند. در آنجا متوجه می شود که قدرت های خاصی دارد و...
حالا که راپونزل از گاتل آزاد شده و با پدر و مادر واقعیش زندگی میکند میخواهد به عنوان دختر شاه و ملکه زندگی کرده و ماجراجویی های جدید را با دوستش ایوجین و اسبش ماکیموس و خدمتکارش کاساندرا داشته باشد و راز موهای بلندش را بفهمد.
قسمت آخر با زیرنویس فارسی قرار گرفت.
در این سریال با معروف ترین ابر قهرمان جهان و محبوب ترین خبرنگار در کتاب های کمیک همراه خواهید شد. آن ها با استرس، فشار و مشکلات ناشی از پدر و مادر بودن در جامعه ی امروزی دست و پنجه نرم می کنند...
قسمت بیست و هشتم از فصل چهارم با زیرنویس فارسی قرار گرفت.
داستان، حول اِرن یِگِر، خواهرخوانده اش میکاسا اَکِرمَن و دوست این دو با نام آرمین آرلرت میگذرد. پس از سقوط دیوار ماریا و شهر شیگانشینا توسط تایتانها، مادر اِرن به دست یک تایتان کشته میشود و او قسم میخورد که انتقام مادرش را از تایتانها بگیرد. او به همراه دوستانش به دسته دیدهبانی ملحق میشوند تا تایتانها را از بین ببرند.
یه لان شین، زنی زحمتکش، مادری مهربان و تاجری موفق است که از مادر بیمار خود مراقبت می کند. او تصمیم می گیرد تا خانه بزرگتری برای خانواده اش پیدا کند و...
شاهزاده املث در آستانه مرد شدن است که پدرش توسط عمویش به طرز وحشیانه ای به قتل می رسد که مادر پسر را می رباید. دو دهه بعد، آملث اکنون یک وایکینگ است که در ماموریتی برای نجات مادرش، کشتن عمویش و انتقام از پدرش است.
سحر ماهان، موسیقی دان، و شهرام شب آویز، کارگردان تئاتر، پس از چند سال زندگی مشترک تصمیم به طلاق می گیرند و می خواهند پسرشان امیرحسین متوجه قضیه نشود. قرار می شود امیرحسین سه روز در هفته پیش مادرش باشد و بقیه روزها نزد پدرش. یکی از دوستان شهرام به نام پیمان که به اتفاق نامزدش عضو گروه نمایشی شهرام هستند، قصد دارد به زودی ازدواج کند.
مردی بعد از جدایی چند ساله از خانواده برگشته و می خواهد خانه اش را از زن و پسر و عروس و نوه اش پس بگیرد. پسرش که در زیرزمین خانه زالو پرورش میدهد و می خواهد از این راه ثروتی بهم بزند، سعی می کند زن و مرد را آشتی دهد تا در خانه بمانند اما مادرش می خواهد با مردی دیگر ازدواج کند..
فیلمی است دربارهٔ عشق، جادو و خرافه پرستی و روایتگر داستان مردی به نام آراز است که در جوانی عاشق دختری مسیحی به نام مارال بوده، ولی مارال با مرد دیگری ازدواج میکند. در روستای آنها خرافات زیادی پیرامون جادو و جمبل و نفرین… وجود دارد و مادر آراز نیز در این زمینهها مهارت دارد. او کمکم متوجه میشود که نرسیدنش به مارال به واسطه دعایی بوده که مادرش در یک پوست نوشته و تصمیم میگیرد این دعا و دیگر طلسمهای وارد شده به زندگی اش را نابود کند. در این راه هر چه بیشتر به مارال نزدیک میشود، حال مادرش بدتر میشود و یک دو راهی سخت برای او به وجود میآید.