لوسی با تصمیم گیری برای رسیدن به موفقیت حرفه ای بدون به خطر انداختن اخلاقیاتش، بازی بی رحمانه ای را در برابر دشمن سرد و کارآمد جاشوا آغاز می کند، رقابتی که به دلیل جذابیت فزاینده او به او پیچیده می شود.
دختری به نام جورجیا به همراه دوستش سام ، سفری سرنوشت ساز را برای فرار از کشورش آغاز می کند و درگیر جنگی غیرمنتظره و عجیب با هوش مصنوعی است
داستان از مجلس عروسی مرجان (مونا احمدی) آغاز میشود. در میانههای عروسی مأموران برای دستگیری داماد خلافکار (سروش صحت)وارد میشوند و میهمانان هم فرار میکنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داوود گرامی (ساعد سهیلی) باعث میشود تا دوست داوود, مجید (علی صادقی)که خیال میکند او تیر خورده لباسهای او را در بیاورد و او را به داخل اتاق ببرد آیدا صوفی (هستی مهدوی فر) هم تصادفاً به همان اتاق میرود و...
يك خبرنگار جنگي در هنگام عمليات از بقيه جدا افتاده، راه را گم مي كند. عدم شناخت او از منطقه و وضعيت بد جوي وي را با مشكلات و شرايط خاصي رو به رو مي كند. كه اين خود آغاز ماجراست.
یک پروفسور بیوتکنولوژی برای آغاز یک پروژه جدید به ایران سفر میکند. او در ایران با خبرنگاری آشنا میشود که داستان زندگی او را به طور کامل تغییر می دهد... .
محسن نوجوانی است که در کنار بچه های خیابانی هم سن و سال خود در میان خیابان های شلوغ شهر گل فروشی می کند. او آرزوی داشتن یک وجب آسمان را در سر دارد. خواسته او محقق می شود؛ در ابتدا هیچکس تحقق چنین آرزویی را باور نمی کند اما با دیدن آن، ماجراهای گوناگونی آغاز می شود...
دخترك كرد مرزنشين صبح زودي به هنگام پر كردن تنگ آب از نهر مقابل كلبه با پيكر خون آلود دو سرباز كه از دو جبهه ي مختلف هستند مواجه مي شود. دخترك كه براي حل سئوالش سعي در ارتباط برقرار كردن با آنها دارد به همراه خانواده تلاش مي كند تا به آنها كمك نمايد و اين آغازي براي شروع ماجراست....
داستان از جایی آغاز می شود که آنا ویلیامز می خواهد خواهرش را به دام بیندازد، نینا ویلیامز! که در حال حاضر مشغول به همکاری با رئیس جدید شرکت میشیما می باشد. نام این رئیس کسی نیست جز جین کازاما. آنا در کنار شغل خود، برای شخص جین نیز به طور شخصی کار می کند و عضو تیم او می باشد. آن ها به دنبال اطلاعاتی درباره دانش آموزی با نام شین کامیا می گردند و…
بتریک در کنار باتلاقی واقع در شمال هلند زندگی می کند. زمانیکه در طول شب او و خانواده اش توسط غریبه ای مورد حمله قرار می گیرند، جستجویش را برای یافتن پاسخی آغاز می کند. او هر چه بیشتر می گردد، بیشتر متقاعد می شود که توسط نیرویی کهن مورد حمله قرار گرفته است.
داستان فیلم دربارهٔ ماههای آغازین جنگ تحمیلی است. دورانی که خانوادههای شهرهای مختلف خوزستان به ناچار خانه، کاشانه و همهٔ دلبستگی خود را رها کردند و به شهرهای دیگر پناه بردند تا جان خود را نجات دهند...