
مجبور به مواجهه با مرگ دخترش پس از یک رویارویی مرگبار با مواد مخدر، اندی، سرباز سابق ارتش، مصمم به یافتن مسئولان این اتفاق میشود. با هیچ چیز برای از دست دادن، دنیای خشن و جنایتکارانهای در پی او گشوده میشود.
یک افسر پلیس که به بیماری آلزایمر مبتلا شده است، باید پیش از آنکه تمام خاطراتش را از دست بدهد، آخرین پرونده خود را حل کند. او باید در مسابقهای با زمان، قاتل زنجیرهای بدنامی را دستگیر کند که معتقد است نقشی مرموز در زندگی شخصیاش دارد.
داستان در ونیز ایتالیا، پس از جنگ جهانی دوم رخ میدهد، جایی که سرهنگ ریچارد کانتول، که جنگ او را فرسوده کرده است، بهعنوان یک قهرمان واقعی با خبر بیماریاش با بیاعتنایی روبهرو میشود.
ریتا، وکیلی کمارزششده که برای یک شرکت حقوقی بزرگ کار میکند—شرکتی که بیشتر به بیرون آوردن مجرمان از زندان اهمیت میدهد تا اجرای عدالت—توسط رهبر یک سازمان جنایی استخدام میشود.
دو مارشال آمریکایی در اوج جنگ سرد، در ایالت نوادا به دنبال یک قاتل تحت تعقیب میگردند، اما با چیزی فراتر از انتظارشان روبهرو میشوند.
پلیسی که برای دور شدن از خطرات و حفاظت از دخترش مرگش را صحنهسازی کرده بود، حالا با گذشتهای روبهرو میشود که نمیتوان آن را فراموش کرد.
وقایع پرتنش زمانی رخ میدهند که فکریه، بیوهی جوانی که در روزهای پایانی امپراتوری عثمانی به اجبار با ناشیت نفی افندی ازدواج کرده است، تلاش میکند معما را حل کند.
در دل شلوغیهای مومبای، پرابها، پرستاری که زندگیاش به هم ریخته است، روزهای سختی را میگذراند. اما وقتی از همسر جداشدهاش هدیهای غیرمنتظره دریافت میکند، احساسات جدیدی در او بیدار میشود. آنو، هماتاقی جوان و سرزنده او، که به دنبال فضای خصوصی بیشتری هست، با موانع زیادی مواجه است. در نهایت، سفر آنها به یک شهر ساحلی به آنها فرصت میدهد تا فضای آرامی پیدا کنند و در آنجا آرزوها و خواستههایشان را دنبال کنند.
هنری هارت با یک طرفدار پرشور آشنا میشود که مشتاق است در مبارزه با جرم و جنایت به "کید دینجر" کمک کند. این طرفدار به دستگاهی دست پیدا میکند که توانایی باز کردن دروازه به واقعیتهای موازی را دارد. در حالی که ماجراجویی پرهیجانی در پیش است، هنری به کمک بهترین دوستش، جاسپر، و این همکار تازهوارد نیاز دارد تا راه خروج را پیدا کند؛ در غیر این صورت، ممکن است برای همیشه در بُعد دیگری گیر بیفتد.
جف تقریباً قرار است ازدواج کند. برای تکمیل خوشبختیاش، تنها دعای یک مادربزرگ محبوب که در دوردستترین نقطه کشور زندگی میکند، کافی نیست. اما به طور ناگهانی، راه رسیدن به او توسط مردان سیاهپوش مسدود میشود. اخیراً یک جنایتکار خطرناک از یک آزمایشگاه مخفی فرار کرده است – یک میمون عروسکی به نام مارک. و بهترین مأموران برای یافتن او به راه افتادهاند. جف و مارک هر کدام در مسیر خود به دنبال سرنخهایی میگردند...