زمانی که انجام هیپنوتیزم در یک جشن تولد از یک شوخی و سرگرمی به اشتباهی بزرگ تبدیل میشود، دو دوست صمیمی به نامهای مگان و پیج، صبح روز بعد بدون هیچ خاطرهای از شب گذشته از خواب بیدار میشوند و…
در حالی که اوبرتا در حال آماده شدن برای انتقال سلطنت به اودت و درک میباشد، ملکه دیگری تصمیم دارد تا مراسم تاجگذاری را خراب کرده و…
پسری که از پدری کرهای و مادری فیلیپینی متولد شده است آرزوی تبدیل شدن به یک بوکسور حرفهای را در سر دارد. حال او تصمیم میگیرد برای یافتن پدرش که او را رها کرده، به کره جنوبی سفر کند، اما به زودی با افرادی خلافکار روبرو شده و…
داستان ربوده شدن یک هواپیمای 767 است که تنها 97 دقیقه تا اتمام سوخت و انهدام آن باقی مانده است. اکنون هاوکینز که مدیر آژانس امنیت ملی آمریکا است، باید برای حل این بحران چارهای بیاندیشد؛ بنابراین تصمیم میگیرد سرنوشت مسافران هواپیما را به دست الکس، یک مامور مخفی اینترپل، بسپارد. اما برنامهای که الکس ترتیب میدهد باعث میشود که …
گروهی از دوستان صمیمی تصمیم میگیرند برای تعطیلات آخر هفته به منطقهای دور افتاده سفر کنند. در این میان آنها قبول میکنند تا از ترسهای خود برای یکدیگر صحبت کنند اما زمانی که این ترسها رنگ و بوی واقعیت به خود گرفته و سراغ تکتک آنها میآید، تعطیلات آخر هفتهشان به یک کابوس مرگبار تبدیل میشود و…
یک قاتل زنجیرهای مردم شهر لندن را به وحشت انداخته است در حالی که کارآگاه جان لوتر پشت میلههای زندان به سر میبرد. لوتر که پس از شکست در دستگیری روانپریشی سایبری، دستگیر شده است، تصمیم میگیرد هر طور شده از زندان خارج شده تا کار نیمه تمام خود را به اتمام برساند اما…
کارول هانیکات که شاهد یک قتل مافیایی است تصمیم می گیرد در یک کابین دورافتاده در تندرا کانادا مخفی شود. رابرت کالفیلد، معاون دادستان لس آنجلس برای متقاعد کردن هونیکات برای شهادت در دادگاه به محل اقامت او سفر می کند.
ویلیام پلانکت و جیمز مک لین از دو رده مختلف جامعه انگلیس قرن 18 هستند که تصمیم می گیرند در اوقات فراغت برای گذران زندگی دزدی کنند. همینطور که رسوایی آنها بیشتر میشد، مکلین عاشق لیدی ربکا زیبا می شود و...
هارولد پلام (راجر مور) عضو هیات مدیره یک شرکت تجاری و مردی موفق است اما یک روز در سانحه اتومبیل راهی بیمارستان شده و برای چند لحظه میمیرد ولی هنگامی که بازمیگردد ماجرایی عجیب در زندگی او شروع میشود و به تدریج متوجه میشود در مکانهایی دیده شده که او به آنجا نرفته و کارهایی از او سرمیزند که انجام نداده به همین دلیل شروع به تحقیق میکند اما…
در شب کریسمس، “فرانک هارینگتون” همراه با خانواده اش تصمیم میگیرد از راه جدیدی در طی 20 سال گذشته از آنجا عبور نکرده اند، به خانه بروند و این بزرگترین اشتباه زندگی آنهاست…