در مجموع 2550 فیلم و سریال یافت شد.
در مجموع 2550 فیلم و سریال یافت شد.
سه دوست تصمیم میگیرند آخر هفتهای طولانی را در کلبهای دورافتاده، در اعماق جنگلهای سوئد، به شکار بپردازند. اما یک روز، تمام حیوانات بدون هیچ ردی ناپدید میشوند و جنگل به طرز وحشتناکی ساکت میشود. با این حال، آنها که شیفته شکار هستند، تصمیم میگیرند به هر شکل ممکن شکار را ادامه دهند...
نقاشیهایش راهی برای فرار از گذشتهاند. هنرمند سیاهپوستی که به سوی موفقیت میشتابد، با بازگشت ناگهانی پدرش، که پس از سالها اعتیاد، در پی آشتی است، از مسیرش خارج میشود. این دیدار، درسی از حقیقت به همراه دارد: گاهی فراموش کردن از بخشیدن دشوارتر است.
خسته از بدبیاریهایش، فیونا همراه مادرش سفری به ایرلند میرود تا اوضاع را تغییر دهد. در آنجا با یک پدر مجرد جذاب آشنا میشود که به او کمک میکند شانس خودش را بسازد.
هیتومی سایتو سالها در حال پیشرفت بوده و اکنون قرار است برای اولین بار کارگردانی یک سریال انیمه را بر عهده بگیرد، در حالی که کارگردان نابغه، چیاهارو اوجی، پس از نزدیک به یک دهه، در آستانه بازگشتی بزرگ است.
جون دیگر عاشق ویکتور نیست، اما برایش سخت است که احساس کند در حال دروغ گفتن به اوست. آلیس، بهترین دوست او، به او اطمینان میدهد که خودش نسبت به شریکش اریک احساس هیجان ندارد، اما رابطهشان بدون مشکل پیش میرود. آلیس هیچگونه
لیو چونهه، که از فلج مغزی رنج میبرد، با شجاعت از محدودیتهای جسمی و روحی خود عبور میکند تا رویای صحنهای را برای مادربزرگش محقق سازد و در عین حال مسیر زندگی خود را بیابد. پس از یک تابستان پر از تغییر و تحول، او سرانجام سفری تازه را آغاز میکند.
در قلب ریاض، جایی که ناامیدی و فرصت به هم میرسند، ماندوب داستان هیجانانگیز فهد آلگدانی را روایت میکند، مردی ذهنی شکننده که در تلاش است تا در برابر زمان برای نجات پدر بیمار خود مبارزه کند. زمانی که دنیای فهد تحت فشار بار مالی و بیتوجهی جامعه فرو میریزد، زندگی او زمانی بهطور غیرمنتظرهای تغییر میکند که مجبور میشود بهعنوان یک ماندوب تحویل کالا زندگی خود را بگذراند.
چن یوتونگ، دانشآموز یک مدرسهی راهنمایی دخترانه، در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت، اما مادرش لی هان نتوانست دخترش را از این "جهنم" نجات دهد. همهی اطرافیانش چشمان خود را بر این ماجرا بستند و این سکوت جمعی، خشونتی بزرگتر را رقم زد.
در اواخر دهه 1940 در ایتالیا، مادری با دشواری تصمیم میگیرد پسرش را به شمال بفرستد، جایی که او نگاهی گذرا به زندگیای تازه و دور از فقر میاندازد.
مانوئل همراه مادرش به خانه سابقشان در یک محلهی طبقه متوسط بازمیگردد. پریادارشینی و دوستانش که به نیت او مشکوک هستند، شروع به جمعآوری سرنخهایی میکنند و یقین دارند که او ممکن است رازی شوم را پنهان کرده باشد.