سامانتا و کلارا به دلیل شرایطی مجبورند تعطیلات کریسمس را در مدرسه شبانه روزی خود سپری کنند. آنها در حالی که آماده جشن کریسمس هستند ، با ورود چند مهمان ناخوانده با ترس و وحشت روبرو می شوند. این مهم ...
کارآگاهی که در تعقیب یک مظنون به قاتل کودک بود، به دلیل این جنایت دستگیر شد، اما پس از یک خطای اداری آزاد شد. کارآگاه مادر کودک مقتول را برای اجرای عدالتی که سیستم حقوقی نمی تواند ارائه کند، استخدام می کند.
دو زن غواص که در دهکدهای نزدیک دریا زندگی میکنند و تصمیم میگیرند برای کسب درآمد بیشتر، وارد تجارت قاچاق شوند، اما انجام این کار برایشان گران تمام میشود.
دختری نوجوان به نام پریسیلا بیولیو در یک مهمانی با الویس پریسلی، سوپراستار سبک راک اند رول ملاقات کرده و زندگیاش پس از این ملاقات برای همیشه تغییر میکند…
زمانی که 65 کارگر معدن در یک فضای بسته و خطرناک گیر میکنند آن هم زمانی که تا ساعاتی دیگر ممکن هست آب کل معدن را بگیرد و همه کشته شوند مهندس جاسوان سینگ گیر دست به هر کاری میزند تا انها را نجات دهد و...
همانطور که لرد ولدمورت کنترل خود را بر هر دو دنیای ماگل و جادوگر محکم می کند، هاگوارتز دیگر یک پناهگاه امن نیست. هری مشکوک است که خطرات حتی ممکن است در داخل قلعه وجود داشته باشد، اما دامبلدور بیشتر در نظر دارد که او را برای نبرد نهایی آماده کند. آنها با هم کار می کنند تا کلید باز کردن قفل دفاعی ولدمورت را پیدا کنند و برای این منظور دامبلدور دوست و همکار قدیمی خود هوراس اسلاگهورن را که به اعتقاد او اطلاعات مهمی در اختیار دارد، استخدام می کند. حتی با نزدیک شدن به رویارویی سرنوشت ساز، عاشقانه برای هری، ران، هرمیون و همکلاسی هایشان شکوفا می شود. عشق در هوا است، اما خطری در پیش است و هاگوارتز ممکن است هرگز دوباره مثل قبل نشود.
هری، رون و هرمیون از آخرین سال زندگی خود در هاگوارتز میروند تا هورکراکسهای باقیمانده را بیابند و نابود کنند و به تلاش ولدمورت برای جاودانگی پایان دهند. اما با مرگ دامبلدور محبوب هری و مرگخواران بیوجدان ولدمورت، دنیا خطرناکتر از همیشه است.
هری، رون و هرمیون به تلاش خود برای شکست دادن ولدمورت شرور یک بار برای همیشه ادامه می دهند. درست زمانی که همه چیز برای جادوگران جوان ناامید کننده به نظر می رسد، هری سه اشیاء جادویی را کشف می کند که به او قدرت می بخشد تا با مهارت های مهیب ولدمورت رقابت کند.
هدلی و الیور در پرواز نیویورک به لندن عاشق یکدیگر میشوند، آنها یکدیگر را گم میکنند و امکان ملاقات دوباره با یکدیگر غیرممکن به نظر میرسد ولی…
یک بازپرس خصوصی مجبور به اتحاد خطرناک با یک قاتل می شود تا از زیر بطن جنایتکار وحشیانه یک شهر آرام کشف کند و نام مربی خود را که در جنایات دخیل است پاک کند.