
داستان دو برادر است که در مالزی زندگی میکنند، برادر بزرگتر که ناشنواست، زندگی فقیرانهش را پذیرفته اما این موضوع باعث خشمگین شدن برادر کوچکتر میشود و یک اتفاق ناخوشایند تعادل شکننده رابطه آنها را به هم میزند.
مرد جوانی به نام آرن در یک جامعه مخفی سیاهپوستان جادویی استخدام می شود که زندگی خود را وقف یک هدف بسیار مهم می کنند: آسان کردن زندگی سفیدپوستان.
هدویگ 11 ساله از علاقه مندان به بازی متوجه می شود که وقتی مجبور می شود خیلی زودتر از حد انتظار جایگزین پدرش به عنوان ابرقهرمان شهر شود، زندگی اش زیر و رو شده است. اما هدویگ یک ابرقهرمان نیست و چالش ها بسیار بزرگتر از آن چیزی است که پدر مربی او پیش بینی می کرد.
داستان در دهکده ای تپه ای در مرز کرالا و تامیل نادو اتفاق می افتد. داستان در مورد یک افسر پلیس سختگیر است که به آنجا نقل مکان می کند و اتفاقات بعدی که زندگی او و بسیاری دیگر را زیر و رو می کند مرتبط با آن ایستگاه پلیس است. چند اتفاق عادی در روستا رخ می دهد و برخی از گذشته به طور ناگهانی غیرعادی به نظر می رسند. رازها کم کم آشکار می شوند.
وید ویلسون بی حال و بی حوصله در زندگی غیرنظامی با روزهایی که به عنوان مزدور اخلاقی انعطاف پذیر، ددپول پشت سر اوست، تلاش می کند. اما وقتی دنیای خانه اش با یک تهدید وجودی روبرو می شود، وید باید با اکراه دوباره با یک ولورین حتی بی میل تر هماهنگ شود.
پاتریک، ساکن عجیب و غریب و تنها، در یک خانه متحرک در پشت یک کاروان پارک دور افتاده زندگی می کند. پس از طوفان شدید رعد و برق، یک زن جوان مرموز در خانه او ظاهر می شود و به دنبال پناهگاهی از آب و هوا است. هر چه شب طولانی تر می شود و زن جوان بیشتر در مورد پاتریک کشف می کند، ترک کردن برای او دشوارتر می شود. به زودی او شروع به زیر سوال بردن مقاصد پاتریک می کند، در حالی که پاتریک شروع به زیر سوال بردن تسلط خود بر واقعیت می کند...
در شهری که کنتا اوچیا زندگی میکند، قتلی رخ میدهد. بدن مثله شدهای در کنار رودخانه پیدا میشود و کنتا، پسری دبستانی، یک تمساح را در آب میبیند. با اینکه در کلاس به عنوان دروغگو شناخته شده است، تصمیم میگیرد با کمک دوستش آن موجود را بگیرد. آیا بدن توسط تمساح مثله شده یا توسط قاتل؟ تمامی ارتباطات به کنار رودخانه منتهی میشود و شامل معلمش، والدینش و دختری که در آن سوی رودخانه در حال تمرین ترومپت است، میشود.
تاد به طور تصادفی یک طلسم باستانی را رها می کند و زندگی دوستانش مومی، جف و بلزونی را به خطر می اندازد. در حالی که همه علیه او هستند و تنها با کمک سارا، او برای پایان دادن به نفرین مومیایی وارد ماجراجویی می شود.
مینگ وانگ یک اعجوبه چینی فقیر است که از چین کمونیستی فرار می کند تا به یک جراح چشم پیشگام در آمریکا تبدیل شود. هنگامی که وانگ وظیفه بازگرداندن بینایی یک یتیم در هند را دارد که توسط نامادری خود نابینا شده بود، باید با آسیب زندگی در قیام خشونت آمیز در جوانی خود، یعنی انقلاب فرهنگی، مقابله کند.
در دهه 1860، ویوین لو کودی، فرانسوی-کانادایی به شدت مستقل، به همراه هولگر اولسن، مهاجر دانمارکی، سفری را آغاز میکند و تلاش میکند تا زندگی مشترکی را در شهر غبارآلود الک فلتس، نوادا ایجاد کند. هنگامی که هولگر تصمیم می گیرد برای اتحادیه در جنگ داخلی رو به رشد بجنگد، ویوین باید از خود مراقبت کند، که در شهری که توسط یک شهردار فاسد کنترل می شود آسان نیست.