
آبریل برای نجات مزرعه خانوادگیاش از فروش به نامزد سابقش به آرژانتین میرود. اما زمانی که تهدیدهای بیرونی مزرعه را در خطر میاندازند، آن دو مجبور میشوند با هم متحد شوند — و در این میان، شعله عشق میانشان دوباره روشن میشود.
هفت مرد توسط گروگانگیرهایی مرموز و نقابدار ربوده شده و در اسارت نگه داشته میشوند. با روشن شدن راز این اسارت، آنها باید تصمیمی سرنوشتساز بگیرند: یکی از میان خود را برای مرگ انتخاب کنند، یا با امید به وجود راهی دیگر، دست به انتخابی پرریسک بزنند تا شاید بتوانند همه را نجات دهند.
وقتی اِولین اِلستر ثروت پسرعموی دورافتادهاش را به ارث میبرد، تصور میکند که بالاخره بخت با خانوادهاش یار شده است. اما آنها نمیدانند که همراه با این ثروت، یک نفرین خانوادگی هم به آنها رسیده — و حالا باید هر کاری بکنند تا قربانی بعدی این نفرین نشوند.
پس از آنکه به طرز وحشیانهای به قتل میرسد، "سوزی سلمون" 14 ساله از بهشت شاهد خانوادهی داغدارش — و قاتلش — است. او در حالی که زندگی روزمره آنها را نظاره میکند، باید بین عطش انتقام و آرزوی آرامش و التیام خانوادهاش تعادل برقرار کند.
نائومی، زن جوانی است که خودرواش از جاده منحرف شده و درون یک گودال میافتد و او را در منطقهای دورافتاده گرفتار میکند؛ جایی که حتی موبایلش آنتن نمیدهد. در همین هنگام، یک راننده یدککش بهطرزی مرموز ظاهر میشود، اما بهجای کمک، نائومی را به قربانی بعدی خود تبدیل میکند.
بهخاطر مشکلات مالی، خانواده ییلماز به خانه مادربزرگشان، سعدت، نقلمکان میکنند. اما سعدت آنطور که فکر میکردند تنها زندگی نمیکند. خانه قدیمی سعدت که همزمان مزار همسر مرحومش هم هست، محل سکونت موجوداتی از بعد دیگری است. و این موجودات هیچکس را در خانه نمیخواهند جز خود سعدت.
برترم پینکاس، دندانپزشکی بدخلق و مردمگریز در منهتن، ناگهان به توانایی ناخوشایندی دست پیدا میکند: دیدن ارواح. ارواحی واقعاً آزاردهنده! بدتر از آن، همهشان چیزی از او میخواهند. بهویژه فرانک هرلیهی، روحی پرحرف و زبانباز که مدام او را اذیت میکند تا وارد نقشهای عاشقانه با همسر بیوهاش، گوئن، شود. بهزودی، آنها در ماجرایی خندهدار میان دنیای زندگان و مردگان گرفتار میشوند!
بدون آنکه اطرافیانش از آن باخبر باشند، پتانسیل شگرف این "وحشی" با موهای خاکستری به زودی او را به صحنه ملی خواهد کشاند و در مسیر تبدیل شدن به یک افسانه قرار خواهد داد. سفر او را دنبال کنید وقتی که درهای این داستان سیندرلای پرشور به رویش باز میشود!
انسانها در نبردهایی بیامان برای دفاع از سرزمین خود در برابر قبایل نیمهانسان مهاجم میجنگند. در حالی که جهانش در آتش جنگی سهمگین میسوزد، کای، پسری روستایی از لاگ، به نبرد میپیوندد تا از آنچه برایش عزیز است دفاع کند. اما پس از آنکه یاران کای یکییکی از پا درمیآیند و او...
قدرت در آستانهی تصاحب است، چرا که دو خاندان جنایتکار در نبردی خونین با یکدیگر درگیر میشوند؛ نبردی که میتواند امپراتوریها را به زانو درآورد. در میانهی این درگیریها، هری دا سوزا قرار دارد — یک "مسئلهحلکن" خیابانی که بهخوبی میداند در برخورد نیروهای متضاد، وفاداریها چه معنایی پیدا میکنند.