آرشام سرکیسیان نقاش ایرانی و مسیحی مقیم خارج از کشور که بیست سال پیش و بعد از مرگ مادرش، با فروش همه چیز از جمله تابلوهای مادرش، مجموعهای از شمایل قدیسین مسیحی، مهاجرت کرده برای جمعآوری این تابلوها به ایران بازمیگردد و باخبر شهادت دوستش استیو که جانباز شیمیایی بوده مواجه میشود...
محمود، که نقاش ساختمان است و از همسرش زهرا جدا زندگی میکند، تصمیم دارد برای کار به ژاپن برود. محمود همسرش را به محضر میبرد تا او را طلاق بدهد، ولی محضردار گواهی عدم حاملگی زن را میخواهد و آنها ناگزیر به آزمایشگاه میروند. جواب آزمایش زهرا، به رغم تصور آنها، مثبت است و زن و شوهر جوان چاره را در سقط جنین میبیند، اما هزینه سنگین سقط جنین و توقیف پزشکی که به آنها معرفی شده موجب میشود که آن دو به پیرزن قابلهای مراجعه کنند که...
فیلم داستان نقاشی است که خودکشی کرده ولی نجات پیدا می کند. او در بیمارستان با شیادی آشنا می شود که زندگی او را عوض می کند...
محمد علی وندی بازیگر، فیلمساز و معلم تاتر، ناامید از مهاجرت به زادگاهش تهران بازگشته تا به همراه همسرش میترا صدری، نقاش، زندگی تازه ای را شروع کنند اما جستجو برای پیدا کردن خانه ای مناسب و کنجی آرام غیر ممکن به نظر می رسد؛ کودکی در راه است…