
زنی که درگیر روزمرگی خانهنشینی و پرورش کودکی نوپا در حومه شهر شده است، بهتدریج قدرت وحشیانهای را که در عمق مادری نهفته است در وجود خود کشف میکند. او هرچه بیشتر با نشانههای عجیب و غیرقابلانکاری مواجه میشود که حاکی از آن است که ممکن است در حال تبدیل شدن به یک سگ باشد.
مارگوت استون، معمار برجستهای از نیویورک، زندگیاش را با دقتی بینقص و منظم همچون یک نقشه معماری میسازد. اما همه چیز وقتی که به او خبر میدهند در آستانه کریسمس، یک عمارت باستانی در شهری کوچک و دنج به نام پلامهیل انگلستان از سوی یک عمه بزرگ به او ارث رسیده، به هم میریزد. سفر به این عمارت هزاران داستان نهفته و اتفاقات غیرمنتظرهای را برای او به ارمغان میآورد که زندگیاش را به کلی تغییر خواهد داد.
در میامی سال 1991، دکستر مورگان از دانشجو به یک قاتل زنجیرهای انتقامی تبدیل میشود. وقتی تمایلات خونین او دیگر قابل نادیده گرفتن نیست، دکستر باید یاد بگیرد که تاریکی درون خود را بهدرستی هدایت کند. با راهنمایی پدرش، هری، او یک کد رفتاری را برای خود انتخاب میکند.
قسمت دهم منتشر شد.
داستان درباره یک روانشناس کودک به نام الی آدلر (با بازی بیلی کریستال) است که پس از مرگ تراژیک همسرش بهدلیل خودکشی، با پسربچهای پریشانحال روبرو میشود که ظاهراً پیوندی ترسناک و مرموز با گذشته الی دارد.
قسمت پنجم منتشر شد.
طاعونی مرگبار و بیسابقه جهان را به زانو درمیآورد و انسانها تقریباً بهطور کامل نابود میشوند. با فروپاشی تدریجی تمدن، تنها چند بازمانده پراکنده باقی میمانند که در دنیایی ویران شده برای بقا تلاش کنند.
قسمت هفتم منتشر شد.
ده هزار انسان در زمین باقیمانده و مجبور شدهاند که به علت هوای سمی کره زمین، در سیلوهای غولپیکر زیرزمینی که عمقی به میزان صدها طبقه دارند، زندگی کنند. در این مکانها مردم در جامعهای زندگی میکنند که پر از آئیننامههای نوشته شده برای محافظت از آنها میباشد اما هیچکس نمیداند که چرا و چه زمانی این سیلوها ساخته شدهاند.
کشیش کُنته، کارشناس برجسته امور ماوراءالطبیعه و ویسکی، گروهی از سربازان راندهشده را به جزیرهای دورافتاده در اقیانوس آرام جنوبی همراهی میکند تا ناپدید شدن واحدهای تفنگداران دریایی مستقر در آنجا در سال 1944 را بررسی کنند؛ اتفاقی که گفته میشود توسط ارتش امپراتوری ژاپن رخ داده است. اما پس از صحبت با ساکنان جزیره، آنها به زودی کشف میکنند که تفنگداران دریایی در واقع توسط گروهی از لیکانتروپها، که بیشتر به عنوان گرگینه شناخته میشوند، قتلعام شدهاند.
ریکاردو در سال 1994، رویای فیلمساز شدن را کنار گذاشت. او که در بیست و چهار سالگی به نظر میرسید سرنوشت خود را پذیرفته است، زندگی در جامعهای مصرفی و ناشناس. دیگر هیچ امیدی به تبدیل شدن به یک هنرمند نداشت. اما زمانی که رادیو-کانادا با او تماس گرفت و درخواستش را در بین فینالیستهای برنامهی 'La Course' سال 1994-95 انتخاب کرد، شعلهای دوباره در دل او روشن شد. شاید هنوز فرصتی برای دنبال کردن رویایش وجود داشته باشد.
آدام، پسری نوجوان با دلی پر از سوال و کنجکاوی، پس از پیدا کردن نامهای حاوی فهرستی از نامها و آدرسها، تصمیم میگیرد به سراسر کشور سفر کند. او در جستجوی مردانی است که شاید پدر واقعیاش باشند. در این سفر، او با مواجهه با مردانی متفاوت و کشف حقیقتهایی در مورد گذشتهاش، به دنبال یافتن هویتش میرود.
دختری مینیاتوری که توسط والدین حیوانی خود بزرگ شده، به جزیرهای از انسانهای کوچک سفر میکند و فاش شدن حقایق ناراحتکنندهای درباره ریشههای خود را کشف میکند.