
قسمت ششم منتشر شد.
مینیسریالی داستانی بر اساس زندگی آیرتون سنا دا سیلوا، اسطوره برزیلی مسابقات اتومبیلرانی که سه بار قهرمان مسابقات فرمول یک جهان شد.
در سرزمینی پر از شمشیر و جادو، گروهی از راهزنان از دسته خود جدا میشوند تا از یک دختر کوچک محافظت کنند. این تصمیم آنها را در برابر دوستان قدیمی و رهبر پیشینشان قرار میدهد، کسی که زمانی همچون پدری برایشان بود.
سه نوجوان که به طور عجیبی توسط سرنوشت انتخاب شدهاند، قادرند با عطسه به بیست سال آینده سفر کنند. اما در برابر تهدیدی که میتواند دنیا را نابود کند، آنها تنها با حماقت و تواناییهای بسیار محدود خود مواجه هستند. برادران 'کینگ بمب' که ذهنی پیچیده دارند و ظاهرشان مانند بزرگسالان است، تنها امید آنها برای نجات دنیا هستند. آیا این تیم از بچهها میتوانند با دشمنان خود مقابله کنند و آینده را نجات دهند؟
دختری مینیاتوری که توسط والدین حیوانی خود بزرگ شده، به جزیرهای از انسانهای کوچک سفر میکند و فاش شدن حقایق ناراحتکنندهای درباره ریشههای خود را کشف میکند.
در شب کریسمس، خانوادهای گرد هم میآیند تا شاید آخرین تعطیلات خود را در خانهی اجدادیشان جشن بگیرند. با گذر شب و بروز تنشهای میاننسلی، یکی از نوجوانان بهطور مخفیانه همراه دوستانش بیرون میرود تا حومهی زمستانی شهر را برای خود کشف کند.
1944، ورمیلیو، یک روستای کوهستانی دورافتاده است. ورود پیِترو، یک سرباز فراری، به خانواده معلم روستا، و عشق او به دختر بزرگ معلم، مسیر زندگی همه را تغییر خواهد داد.
نمایش ترسناک دلقک قرار است هرجومرجی بر سر ساکنان ناآگاه مایلز کانتی فرو بریزد؛ این کریسمس خواب راحتی نخواهند داشت. پنج سال پس از نجات از قتلعام هالووین توسط دلقک آرت، سیِنا و جاناتان همچنان در تلاشاند تا زندگی ویرانشدهشان را از نو بسازند. با نزدیک شدن به فصل تعطیلات، سعی میکنند روحیه کریسمس را بپذیرند و وحشتهای گذشته را پشت سر بگذارند. اما درست زمانی که احساس امنیت میکنند، آرت بازمیگردد و مصمم است تا شادی تعطیلاتشان را به کابوسی جدید بدل کند. فصل جشن بهسرعت به آشوب میکشد، و آرت نشان میدهد که هیچ تعطیلاتی از وحشت او در امان نیست.
در حالی که خانوادهی کینانها سعی دارند خانوادهشان را به هم نزدیکتر کنند، ناخواسته وارد بازی زندگی یا مرگ میشوند. با چهار قاتل دیوانه که در راهروهای هتل در حال گشتزنی هستند و برای خلاقانهترین قتلها با هم رقابت میکنند، شانس قطعاً به ضرر آنهاست.
اوزی، پس از جدا شدن از والدینش زمانی که خانهشان در جنگل نابود میشود، توسط صاحبان مهربان یک پناهگاه حیاتوحش نجات داده میشود. آنها اوزی را در امنیت نگه میدارند و به تدریج به او زبان اشاره را آموزش میدهند. اوزی با ترکیب مهارتهای جدیدش و استعداد طبیعیاش در استفاده از شبکههای اجتماعی، بهسرعت مخاطبان جهانی پیدا میکند. زمانی که او متوجه میشود ممکن است والدینش زنده باشند، تصمیم میگیرد سفری را برای یافتن آنها آغاز کند و در عین حال جهان را از وقایعی که در جنگلهای بارانی رخ میدهد، آگاه کند، پیش از آنکه
یک شکارچی جایزهبگیر خوکصفت مأموریت جدید خود را میپذیرد: گرفتن پیکلز، فیلی سادهلوح و پرشور. اگرچه ابتدا قصد دارد این فیل سرزنده را به دام بیندازد، اما این دو شخصیت نامتعارف در نهایت سفری ماجراجویانه را آغاز میکنند که در آن، بهترین ویژگیهای هر یک آشکار میشود و پیوندی غیرمنتظره میانشان شکل میگیرد.